شمیم ادب
علمی،آموزشی،فرهنگی،اجتماعی

 



درس اوّل : زنگ آفرینش                                   
                                 
 
حکایتِ فصل اوّل :اندرز پدر                               
                        
       
شعر خوانیِ فصل اوّل: جلوه یِ روی خدا      
    

روان خوانی ِ فصل اوّل: ای کمیل                  
    
               

شعر خوانیِ فصل دوم: فرشته ی مهر          
   
 
درس ششم: علم زندگانی                              
           
                        
حکایتِ فصل دوم: دعای مادر                         
                
 
 درس نهم: مرواریدی در صدف                       

شعر خوانیِ فصل پنجم: رستگاری                                

درس دوازدهم: اُسوه ی نیکو                         
              

حکایتِ فصل پنجم: چشمه ی زاینده
     
           

 
با تشکر از همکار گرامی خانم شرافتی مدیر وبلاگ شهد ادب

 

 




تاریخ: دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 




      

 




تاریخ: دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

کتاب فارسی پایه هفتم  به صورت فصل به فصل و به صورت ورق زن ، جهت استفاده در کلاسهای هوشمند برای شما عزیزان آماده شده است.

 

فصل اول                                         فصل چهارم

فصل دوم                                        فصل پنجم

فصل سوم                                      فصل ششم

فصل هفتم

 




تاریخ: دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 




تاریخ: جمعه 22 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

دانلود ضرب المثل های فارسی




تاریخ: جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 پاورپوینت "روزمادر"




تاریخ: چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 پاور پوینت "نیایش "




تاریخ: چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 مادر من فقط یک چشم داشت اثر هشت بهشت




تاریخ: چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

باز شناسی کلمات عربی از فارسی

1- کلماتی که دارای حروف ( ث – ح – ص – ض – ط – ظ – ع –  ق )می باشنداکثراً از زبان عربی وارد زبان فارسی شده اند وبرخی نیز کلمه های دخیل دیگری هستند که بااین حروف نوشته شده اند.

نکته 1 : برخی از کلمه هاکه با «ق» نوشته شده اند ترکی یا مغولی می باشند مثل: آقا ، اتاق ، قاشق ، باتلاق،چخماق ،سنجاق ،قربان و...

نکته ۲ : حرف « ث » در زبان های اوستایی وپارسی باستان بوده است وچند کلمه ای از آن باقی مانده است مثل:کیومرث وتهمورث وارثنگ ولی اکنون این حرف درزبان فارسی نیست.

نکته ۳ : با این حال کلمه هایی در زبان فارسی کاربرد دارند که برخی علی رقم فارسی بودن ،وبرخی به دلیل اینکه دخیل وعاریتی هستندوبرخی نیز به دلیل(تعریب) معرب شدن با این حروف نوشته شده اند. مانند: طوطی ، اصفهان ، تهمورث و... برای نمونه به توضیح چند کلمه می پردازیم:

  • پرتقال - جهت جلو گیری ازاشتباه کلمه پرتقال( میوه) ، با« ق » وپرتغال( کشور) با« غ » نوشته می شود.
  • اصطبل- اصل کلمه لاتینی است که درمتون زبان عربی وفارسی به هردو شکل ( اسطبل واصطبل)به کار رفته است.
  • اصفهان- معرب اسپهان می باشد.
  • دهقان- معرب دهگان فارسی است.
  • صد (سَده -100)- جهت جلو گیری ازاشتباه با کلمه ی « سَدّ»به معنی بستن.
  • شصت(60)- جهت جلو گیری ازاشتباه با کلمه ی« شست» به معنی انگشت بزرگ دست وپا.
  • قفس- این کلمه عربی است واصل آن درزبان عربی« قفص»می باشد.
  • ملاقه- این کلمه عربی است واصل آن درزبان عربی« ملعقه»می باشد.

2- کلمه هایی که با نشانه های « ات ، ون، ین » یعنی نشانه های جمع وهمین طور جمع های مکسر عربی هستند . کلمه های مثل : فرامین ، اساتید ، بنادر فارسی هستند وبه غلط به این شیوه جمع بسته شده اند.*

3- کلمه های فاﺀ الفعلی ، عین الفعلی ، لام الفعلی، به عبارت دیگر کلیه کلمه هایی که بر وزن های مصادر ثلاثی مجرد وثلاثی مزید ومشتقات آن ها ساخته شده اند عربی هستند .مثال:

حکم، حاکم،محکوم،محکمه،حکمیت،حکمت،حکیم،احکام،محکم،محاکمه،استحکام،مستحکم ،حکومت

4- همه ی کلمه های تنوین دارعربی هستند.تنوین مخصوص زبان عربی است بنابر این کلمه های« دوماً ،ناچاراً ، گاهاً ،تلفناً » غلط می باشند.*

5- اکثر کلمه های همزه « ﺀ » دار عربی می باشند . چرا که همزه به این شکل(ﺀ) مخصوص زبان عربی است.تلفظ همزه در زبان فارسی درابتدای هجا ( وآغاز کلمه)آن هم به شکل « الف» مثل :( ابر ، اردک ، آب ، ایران ،امروز) نوشته می شود ودر آوانگاری به شکل « ? یا ’ » نمایش داده می شود. **                

بنابر این درکلمه هایی مانند : پایین ، پاییز، زیبایی و... به غلط همزه گذاشته می شود . در اصل این صامت «ی /y/  » است ،همچنین یای میانجی نیز که در حالت ترکیب به آخر  اسم ها اضافه می شودرانباید به شکل همزه نوشت مانند : ( میوﮤ رسیده  که صحیح آن میوه ی رسیده می باشد.)

نکته1 : کلمه « زائو » فارسی است وبه همین شکل نوشته می شود. [گویا مطابق آوانگاری بایدبه شکل        « زااو» نوشته می شده اما ،باتوجه به این که درفارسی همزه در اول هجا به شکل « ا »نوشته می شودبرای جلو گیری از دو« ا ا » همزه با پایه«ﺌ» آورده شده است. ( ؟ ) ]

نکته 2 : بسیاری از کلمه های خارجی درنگارش فارسی به شکل « ﺌ » نوشته می شود : کاکائو، نئون،لائوس،ناپلئون، ژئوفیزیک ، زئوس ،ئیدروژن ، تئاتر، سئانس، رئالیست ، نوئل، سوئد

5- بیشتر کلمه های تشدید دارعربی هستند . هر چند در زبان فارسی نیز علامت تشدید وجود دارد امّا تعداد آن ها انگشت شمار است ودر برخی مواقع می توان آن را حذف کرد ، ولی در مواقعی که اشتباه معنایی بوجود می آید گذاشتن آن لازم است .مانند : کُره (زمین) ، کُرّه (اسب)  -  خورم ( فعل) ، خُرّم (سرسبز) ***

6- کلمه هایی که در آخر« الف مقصوره»دارند ، عربی هستند مانند: حتّی ، عیسی ، مرتضی 

7- کلمه هایی که بر سر آن ها « ال » تعریف وجود دارد.مانند: السلام، الرجال، ذوالجلال ،دارالفنون و....

8- شناخت کلمه های زبان های دیگر: بسیاری از کلمه ها نیز که ظاهراًفارسی می پنداریم کلمه هایی عاریتی ودخیل هستند که اززبان های بیگانه وارد زبان فارسی شده اند وبه دلیل کثرت استعمال جزئی اززبان فارسی شده اندوچه بسیارنداین گونه کلمه ها. برای نمونه چند مورد ذکر می شود:

  • کلمه های زبان روسی : استکان، اسکناس، درشکه،سماور،کالسکه،چرتکه،چمدان و....
  • کلمه های زبان ترکی : باتلاق، آزوقه، اتاق،پرچم،یقه،قاشق
  • کلمه های زبان مغولی: نوکر،اردو، الاغ، بالش،سوغات،آقا،یاغی،ایل ،ایلخان،شلاق و...
  • کلمه های زبان فرانسه : آدرس ، ماشین،گاز،لامپ،نمره ،شانس،پارک،بلیت،ژاندارم، و...
  • کلمه های زبان انگلیسی : اوت،فوتبال،بطری،واگن،ساندویچ ،والیبال
  • کلمه های زبان هندی : انبه،نارگیل،نیلوفر،کافور،کپی،چاپ،جنگل،هلاهل،شالی و...

 




تاریخ: سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

برای نمایش موزه مجازی اینـــجـــــــــــــــــا کلیک نمائید.

 

 



تاریخ: سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 
         در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم 

خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی ؟ 

من در پاسخ گفتم:  اگر وقت دارید 

خدا گفت :     وقـت من بی نهایت اسـت 

پرسیدم: چه چیز بشر تو را سخت متعجب می سازد ؟ 

خدا پاسخ داد:   کـودکیـشـان 

این که آن ها از کودکیشان خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند و دوباره پس از

مدت ها آرزو می کنند باز کودک شوند


این که آن ها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بدست آورند و پولشان را از دست

می دهندتا سلامتی از دست رفته را باز جویند 

این که با اضطراب به آینده می نگرند و حال خویش را فراموش می کنند....


یک پاورپوینت بسیارزیبا تقدیم به همه دوستان

گفتگو  با خدا  

دانلود فرمایید




تاریخ: یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

توصیه می کنم حتما این دو نرم افزار را دانلود کنید .

 

دانلود

      دانلود : نرم افزار ديوان حافظ شيرازي             حجم فايل 1642 KB     




تاریخ: یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 داستانی در مورد ارزیابی عملکرد

(چگونه می توان نظر دیگران را در مورد خود بدانیم؟) 
خواندنی است



 

ارزیابی عملکرد

مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.

پسرک پرسید: خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد !

پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد!

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم.

در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.

مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.

مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر...،

از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیّه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.

پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم.

من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.

آیا ما هم میتوانیم چنین خود ارزیابی از کار خود داشته باشیم؟

 






تاریخ: جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 پاور پوینت درس 20 فارسی دوم

دیدنی است حتما ببنید

 






تاریخ: جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

اکثر ما می دانیم رمان نویسی اروپا با رمان دن کیشوت اثر سروانتس آغاز شده است، اما نمی دانیم رمان نویسی در ایران با کدام کتاب و از کدام نویسنده ، آغاز شده است. اولین رمان فارسی به نوشته آقای شمس لنگرودی، حاجی آقای اصفهانی نام دارد که توسط جیمز موریه درسال 1824میلادی (1204 ه-ش) در لندن به زبان انگلیسی نوشته شده است . رمان بعدها توسط میرزا حبیب اصفهانی از نسخه فرانسه به زبان فارسی برگردانده شده است. داستان درباره، دربار فتحعلی شاه قاجار است و در ان نویسنده سنتهای کهنه جامعه ان روزگار ایران را به رشته تحریر درآورده است. موریه فرستاده انگلستان به ایران بوده که در امضای قرار داد گلستان و عامل سرگردانی اولین گروه بورسیه دانشجویان ایرانی و در تراشیدن هزینه های بالا برای انها نقش بزرگی داشته است.( نخستین گروه دانشجوی در سال 1190 هجری شمسی در زمان فتحعلی شاه بهمت عباس میرزا ولیعهد به لندن اعزام شدند شامل : دو نفر از پسران اشراف آذربایجان به نام های محمد کاظم- پسر نقاش باشی عباس میرزا -و میرزا حاجی بابا افشار بود .که این افراد برای تحصیل در طب و نقاشی به انگلستان فرستاده شدند.)*

آقای دکتر محمد فتوحی - دکتر حبیب الله عباسی قدیمی ترین رمان ایرانی را ستاره گان فریب خورده نوشته فتحعلی آخوندزاده که به زبان ترکی به رشته تحریر درامده است می دانند. اخوندزاده در سال 1191 در نوخای آذربایجان متولد شد اما پدرش ایرانی و از اهالی خامنه بود ، اخوندزاده به مدت طولانی در ایران زندگی کرد و برای همین از اوضاع واحوال مردم آن دوره اطلاع داشت. کتاب در سال هفتم پادشاهی شاه عباس اغاز می شود که ستاره دنباله داری در آسمان می درخشد و منجمان ، ستاره دنباله دار را نشانه مرگ پادشاه می پندارند، یکی از منجامن پیشنهاد می کند در ایام نحسی کسی دیگر بجای شاه بر تخت سلطنت بنشیند که اگر بلایی هم می خواهد نازل شود بر او نازل شود. از این رو از میان محکومین به اعدام یوسف ترکش دوز را انتخاب می کنند و بر تخت پادشاهی می نشانند. به نوشته لنگرودی [ اخوندزاده در این داستان وحشتناک ، که داستان همیشه ایران بوده است، از طرفی رذالت بی حد حاکمرنان مرتجد و بی فرهنگ را بیان می کند، که به خاطر وهمی ابلهانه جان هزاران نفر را به خون می کشانند.] رمان در سال 1253 هجری شمسی از زبان ترکی توسط میرزا جعفر قراجه داغی به فارسی برگردانیده شده است.اولین رمان فارسی که به زبان فارسی نوشته شده است از نظر اقای شمس لنگرودی کتاب شمس و طغرا نوشته محمد باقر خسروی است.

محمد باقر میرزا پسر محمد رحیم میرزا از خانواده قاجاری بود و در 24 ربیع الثانی در سال 1266 در تهران متولد شدف پدرش فرزند محمدعلی میرزا دولتشاه از نوادگان فتعلی شاه است او به نوشته خسروی به تربیت فرزندان خود توجه بسیار داشته،وی در کرمانشاه به تحصیل فارسی، عربی ، علوم ادبی ، منطق ، ریاضیات و معارف اسلامی پرداخت. گاهی شعر می سروده که پدر او را از ان کار منع می کرده. حسینعلی خان ساطان ادیب و دانشور تخلص خسروی را برایش برگزید و گرنه نام خانواده گی اش دولت داد است. بعد از مرگ پدر کفالت مخارج خانواده را بعهد گرفت اما از ادب و افکارعرفانی دور نشد. در اغاز جنگ جهانی اول و ورود انگلیسی ها، روس ها، ترکها به شهر های ایران واغتشاش داخلی باغث شد تا بخاطر برخی از فعالیت هایش به ناچارمدتی خارج از کرمانشاه زندگی کند و سر انجام او را با قول و قرارها به شهر آوردند اما تا رسیدن دستگیر و زندانی شد و به خواست روس ها که می خواستند تا او را به سیستان تبعید کنند اما نظرشان در همدان تغییر کرده و در همان جا در زندان بدی مبحوس شده وی شعرهایی را که نمودار فرار او از دست سپاه روس و پناه بردن به کوه هها است در انجا سروده (در سال 1335 ه-ق). بعد از دو ماه به کمک امیر افخم قره گزلو از زندان ازاد شد اما بعد از رهایی به تهران تبعید شد و تا پایان عمر خود در تهران ماند و در انجا اشعاری برای ادیب المالک فراهانی سرود و ستایش معصوم علی نایب الصدر مولف کتاب طریق الحقایق سرود. در شانزده ربیع اول 1338 ه-ق عمرش به پایان رسید و در ابن بابویه در کنار پیر طریقتش اقا محمد حسن نقاش زرگر به خاک سپرده شد.

شمس و طغرا شامل سه جلد کتاب است که دربرگیرنده داستان عاشقانه و تاریخی دو دلداه به هم می باشد. داستان از اردیبهشت 667 هجری یعنی سال سوم حکومت ابش خاتون عروس هولاگو و اخرین اتابک از سلسله سلغریان و دختر اتابک سعد بن ابوبکر در فارس بوده که در زمان ورود امیر انکیانو فرستاده ایلخان به شهر-شمس و ظغرا رمانی است عاشقانه و به اسم دو قهرمان اصلی کتاب هر سه جلد کتاب در برگیرنده ماجراها و مشکلاتی است که بر سر راه این دو قهرمان بوجود می اید -شمس به همراه پدر برای استقبال از انکیانو - امیر مغول به شیراز می ایند و اتش سوزی در خانه التاجو بهادر سرکرده مغولان که تازه مسلمان شده موجب می شود تا شمس برای کمک که در خانه به دام حریق افتاده اند بهکمک بشتابد و در انجا دختر التاجو بهادر همان طغرا را از آتش نجات می دهد و دلباخته او می شود و چون مغولان از قوانین یاساق ایلخانی پیروی می کردند و دختر به غیر تاجیک نمی دهند اولین مانع برای رسیدت دودلداه به هم بوجود می آید....

آقای احسان عابدی در متن نوشته بازخوانی تاریخ رمان نویسی در ایران کتاب حکایت پیر و جوان به نوشته ناصرالدین شاه (البته در ان نوشته هم ایشان نام نویسنده کتاب را با همراه دلایلی ناصرالدین شاه می دانند اما به نوشته خودشان در اینباره تردید است که نویسنده کتاب عبدالکریم منشی تهرانی منشی خصوصی ناصرالدین شاه باشد اما با اوردن دلایلی نویسنده کتاب را ناصرالدین شاه می دانند.) را اولین رمان فارسی می دانند. کتاب در سال 1501 ه-ش نوشته شده است. البته به کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیک نوشته زین العابدین مراغه ای که در سال 1285 نوشته شده اشاره می کند اما با ارائه دلایلی این احتمال را که سیاحت نامه ابراهیم بیگ اولین رمان فارسی می باشد را رد می کند- حکایت پیر و جوان - داستان سه روزی است که شاه تصمیم می گیرد با لباس عامی به میان مردم برود. اولین روز پی کودکی می رود و رفتار او را زیر نظر می گیرد و روز دوم دنبال جوانی می رود و روز سوم به دنبال پیر مردی ...

 



تاریخ: چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 پاورپوینت روان خوانی آن سوی پنجره-فارسی دوم راهنمایی

 






تاریخ: سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 قدس -----بیت المقدس


ا


ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

پیامبر اکرم (ص) در تعریف و عظمت سدرة المنتهی فرموده :
من هنگامی که به معراج برده شدم ٬ وقتی به درخت سدرة المنتهی رسیدم ٬ دیدم که برگهای آن بسیار پهن و بزرگ است ٬ به طوری که هر برگی از آن بر سر امتی سایه افکنده است و میوه های بزرگ و درشتی دارد . و همین که جلوه ای از امر خدا آن را پوشاند به صورت یاقوت و زمرد و مانند آن در آمد . اشاره به « اذ یَغشیَ السِّدْر‌ةَ ما یَغْشی» است ٬ یعنی درخت سدرة المنتهی را چیزی پوشاند که حالا آن چیز ٬ نور یوده یا جلوه ای از عظمت پروردگار خدا می داند .
در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) فرموده : من وقتی به درخت سدرة المنتهی رسیدم با پروردگارم به اندازه « قابَ قَوْسَینِ اَوْ اَدْنی » فاصله داشتم یعنی به اندازه دو قوس یا کمتر از آن .
آری این عظمت سدرة المنتهی را می رساند. مخصوصا که فرموده « جنة المأوی » و بهشت برین هم در کنار آن است .
همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند : من دیدم که روی هر برگی از برگهای درخت سدرة المنتهی فرشته ای استاده است و مشغول ذکر و تسبیح خداوند است .
لازم به ذکر است که « سدر » اسم جنس است یعنی جنس درخت سدر است و سدرة یعنی یک درخت سدر و « منتهی » یا اسم مکان است یعنی جایی که این درخت در آنجاست و یا به معنای منتهی الیه آسمانهاست ٬ یعنی این درخت در آخرین نقطه آسمانهاست و این معنا با آنچه در حدیث آمده که : سدرة المنتهی در آسمان هفتم است و یا جبرئیل نتوانست جلوتر از آن برود و یا پیامبر در آنجا با خداوند به اندازه دو قوس یا کمتر فاصله داشت سازگارتر است .
البته بعضی هم گفته اند : این درختی است در بهشت برزخی و الله العالم .
می گویند : در کشورهای عربی هم درخت سدر است که درختی است بسیار بلند که بلندی آن به چهل متر می رسد و تا دو هزار سال عمر می کند و سایه ای بسیار سنگین و لطیف دارد ٬ اما عیبی دارد که خاردار است ٬ لذا عربی آمد پیش رسول خدا و عرض کرد : ای رسول خدا ! در قرآن نام درختی خاردار آمده ٬ من فکر نمی کردم در بهشت چنین درختی باشد! حضرت فرمود: آن درخت کدام است ؟ عرض کرد : درخت سدر ٬ که درختی است خاردار . حضرت فرمود : مگر خداوند در قرآن نفرموده : « فی سدرٍ مَخْضودٍ » ۱ یعنی درخت سدر بدون خار! یعنی درخت سدر بهشتی اصلا خار ندارد ٬ بلکه به جای خار ٬ خداوند میوه قرار داده است که هر میوه ای هفتاد و دو رنگ ماده غذایی دارد که هیچ یک شباهتی به دیگری ندارد .۲

۱) سوره واقعه ٬ آیه ۲۸ .
۲) تفسیر المیزان٬ج۱۹ ٬ ص۵۷ـ۴۶ . تفسیر نمونه ٬ج۲۲ ٬ ص ۵۰۱ـ۴۹۵ و ج ۲۳ ٬ ص ۲۲۰ . بحارالانوار ٬ ج۸ ٬ مبحث بهشت .

 برگرفته از وبلاگ«dozakh-atash.blogfa.com»




تاریخ: دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

                        [تصویر:  %D8%AC%D8%AF%D8%A7_%DA%A9%D9%86%D9%86%D8...%D9%86.gif]
                در ابتدای فصل هشتم کتاب فارسی سوم راهنمایی دوبیت از شعر اقبال لاهوری آمده است .  در ذیل کل ابیات شعر رو جهت اطلاع شما دوستان اوردم.

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام

تا به دست آورده ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت

ریختم طرح حرم در کافرستان شما

تا سنانش تیز تر گردد فرو پیچیدمش

شعله ای آشفته بود اندر بیابان شما

فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق

پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما

می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما


 

 



تاریخ: دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

روز اول اردیبهشت بزرگداشت سعدی گرامی باد

 

 

 

این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست

 
 

تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

 
 

دل زنده می‌شود به امید وفای یار

جان رقص می‌کند به سماع کلام دوست

 

تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن

هرکه اوفتاد مست محبت ز جام دوست

 

من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم

هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست

 

رنجور عشق به نشود جز به بوی یار

ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست

 

وقتی امیر مملکت خویش بودمی

اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست

 

گر دوست را به دیگری از من فراغتست

من دیگری ندارم قایم مقام دوست

 

بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای

هم چاره آن که سر بنهی زیر بام دوست

 

درویش را که نام برد پیش پادشاه

هیهات از افتقار من و احتشام دوست

 

گر کام دوست کشتن سعدیست باک نیست

اینم حیات بس که بمیرم به کام دوست

 

 

 

ولادت

سعدی شیرازی، یکی از شاعران توانا و شیرین سخن ایران است. وی در دهه نخستین قرن هفتم هجری در شیراز و در خاندانی که همه از عالمان دین بودند پا به عرصه هستی نهاد. نامش مُشَرَّف الدین یا مُصلحُ الدین است. هنوز کودک بود که از نوازش دست های مهربان پدر بی بهره ماند. در سن جوانی به بغداد رفت و در نظامیه که از دانشگاه های مهم علوم دینی آن زمان محسوب می شد به تحصیل پرداخت و از محضر دو استاد بزرگ «ابن جوزی» و «شهاب الدین سُهروردی» بهره ها گرفت.

مسافرت های طولانی

سعدی، در همان ایام جوانی، ضمن فراگیری علوم دینی، به مطالعه تاریخ و سیره نبوی پرداخت و در فن خطابه و موعظه مهارت یافت. سپس راهی یک سفر طولانی شد که نزدیک سی سال به درازا کشید. وی در این مدت از شهرهای عراق، شام، حجاز، مکه، بیت المقدس، طرابلس و دمشق دیدن کرد. در یکی از این سفرها، در شهر طرابلُس (هم اکنون جزو لبنان است) به دست صلیبیان اسیر شد.

صلیبیان گروهی از مسیحیان بودند که در آن زمان برای اشغال بیت المقدس به آن منطقه لشکرکشی کرده بودند.

اسارت در طرابلس

سعدی، در یکی از سفرهایش به دست صلیبیان اسیر شد. او درباره این واقعه می گوید:

در دمشق، از هم نشینی یارانم ملالتی پدید آمده بود، سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات اُنس گرفتم تا وقتی که اسیر فرنگ شدم. در خندق طرابلُس مرا همراه با یهودیان به کار گِل (و بنایی) واداشتند، تا آن که یکی از رؤسای شهر حَلَب که سابقه آشنایی میان ما بود مرا بشناخت و گفت:ای فلان! این چه حالت است؟ گفتم چه بگویم؟

پای در زنجیر پیش دوستان بِهْ که با بیگانگان در بوستان

بر حالت من رحمت آورد و با پرداخت ده دینار از قید اسارت خلاصم کرد و با خود به حلب برد.

بازگشت به شیراز

سعدی پس از 30 سال دوری از وطن و سیر در آفاق و انفُس و گردش های علمی و معنوی، سرانجام به شیراز بازگشت و حاصل تجربیات و مطالعات خود را به رشته تحریر درآورد. او ابتدا در سال 655 کتاب کم نظیر بوستان را در ده باب به نظم درآورد و سپس در سال 656 کتاب گلستان را به نثر مُسجَّع و آهنگین تدوین کرد. این دو کتاب از شاهکارهای ادب فارسی است که تاکنون کسی نتوانسته همانند آن کتابی تألیف کند.

ستایش پروردگار

سعدی در دیباچه گلستان با نثر دلنشین و آهنگین خود این گونه به ستایش پروردگار می پردازد.

«منت خدای را عزوجل، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو می رود مُمِدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که به درآید کز عهده شکرش به در آید
بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندی اش کس نتواند که به جای آورد

نعمت های پروردگار

سعدی، در دیباچه گلستان، بعد از ستایش پروردگار از نعمت های او این چنین سخن می گوید: باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.

دوستان را کجا کنی محرومتو که با دشمنان نظر داری
ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خورداری
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

ستایش پیامبر و اهل بیت او

سعدی در دیباچه گلستان پس از ستایش پروردگار، با چند جمله کوتاه و پرمعنا به ستایش پیامبر گرامی اسلام می پردازد و سپس با یک بیت که آن را به عربی سروده، بر محمّد و آل او درود می فرستد، و بدین گون، محبت خود را به این خاندان ابراز می دارد:

بَلَغَ العُلی بِکَمالِهِ، کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ حَسُنَتْ جَمیعُ خِصاله، صلّوا عَلَیْهِ وَ الِهِ

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با کمال خود به اوج رسید و تاریکی جهل و نادانی را با نور جمال معرفت خود زائل کرد، اخلاق او، همه نیکوست؛ [پس] بر او و اهل بیت او درود بفرستید.

غنیمت شمردن عمر

سعدی، در کتاب گلستان، در اشعاری زیبا، غنیمت شمردن عمر گران بها را این چنین گوشزد می کند:

هر دم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنم نماند بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روزه دریابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت کوس رحلت زدند و بار نساخت
خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده را ز سبیل
هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری پرداخت
نیک و بد چون همی بباید مُرد خُنُک آن کس که گوی نیکی بُرد
برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس، تو پیش فرست

تالیف گلستان

سعدی، درباره انگیزه نوشتن کتاب گلستان چنین گفته است. پس از غصه خوردن بر عمرم که بیهوده تلف شده بود، مصلحت چنان دیدم که گوشه گیری انتخاب کنم و دیگر سخن نگویم تا آن که یکی از دوستان قدیم، از در درآمد، هرچه با من شوخی کرد جوابش را ندادم و سر از زانوی تعبّد برنگرفتم، رنجیده نگه کرد و گفت:

کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی
که فردا چو پیک اجل در رسد به حکم ضرورت زبان در کشی

یکی از دوستان به او گفت: سعدی قسم یاد کرده که دیگر سخن نگوید. او در پاسخ گفت: خلاف راهِ درست است که ذوالفقار علی در نیام باشد و زبان سعدی در کام.

زبان در دهان ای خردمند چیست کلید درِ گنج صاحب هنر
چون در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیله ور

سعدی، بعد از شنیدن این سخنان، قلم به دست گرفته و شروع به تالیف گلستان می کند.

گلستان سعدی

گلستان سعدی، هشت باب دارد، سعدی در این باب ها یک دوره آداب معاشرت و اخلاق و معارف دینی را با بیانی زیبا و دل انگیز و به صورت داستان هایی آموزنده و شیرین، همراه با اشعاری کوتاه و دلنشین، آورده است. باب اول گلستان، در سیرت پادشاهان نام دارد. سعدی در این باب با بیانی ملایم و نرم و غیرمستقیم به نصیحت پادشاهان پرداخته و یک دوره آداب حوکمت داری و روش برخورد با مردم را به آنها می آموزد. این باب از 41 داستان کوتاه و شیرین تشکیل شده است.

حکایت اول از گلستان سعدی

گلستان سعدی با این حکایت آغاز می شود:

شنیدم پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد، اسیر بیچاره در آن حالت ناامیدی، مَلِک را دشنام داد، که گفته اند: هر که دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید. مَلِک پرسید چه می گوید؟ یکی از وزیران پاک نهاد گفت:ای پادشاه می گوید: والکاظمین الغَیظ و العافینَ عَنِ الناس؛ نیکوکارانی که خشم خود را فرو می نشانند و از گناه مردم می گذرند.

وزیر دیگر که این سخن شنید، گفت: درست نیست که در محضر پادشاه جز به راستی سخن بگویم. این اسیر مَلِک را دشنام و ناسزا گفت. ملک، روی از این سخن درهم آورد و گفت: آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا از این راست که تو گفتی؛ زیرا در آن مصلحتی بود و بنای این بر بدسرشتی، و خردمندان گفته اند: دروغی مصلحت آمیز بِهْ که راستی فتنه انگیز.

حکایت نوزدهم از گلستان سعدی

سعدی در حکایت نوزدهم گلستان، مردم و پادشاهان را از کوچک ترین ظلم و ستم بر دیگران نهی می کند و می گوید:

آورده اند که انوشیروان (عادل) را در شکارگاهی صید کباب کردند ونمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود. (یعنی نمک را به بهای روز بخر نه کمتر، تا آیین نادرستی باب نشود و ده خراب نگردد) گفتند: این مقدار کم، چه زیانی در پی دارد؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان، اول اندکی بوده است هر که آمد مقداری بر آن افزود تا بدین درجه رسیده است.

اگر ز باغ رعیت مَلِک خورد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخ

عزت نفس

سعدی در حکایات خود، مردمان را به داشتن طبع بلند و دست یافتن به عزت نفس توصیه می کند او این معنا را در حکایتی زیبا، چنین آورده است:

دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو نان خوردی، تا این که روزی برادر توانگر به برادر فقیر می گوید:

چرا خدمت سلطان نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟ و برادرش پاسخ می دهد: تو چرا کار نکنی تا از مذلت خدمت، رهایی یابی؟ که خردمندان گفته اند: نان خود خوردن و نشستن، بِهْ که کمر به خدمت سلطان بستن.

عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز تا نکنی پشت به خدمت دو تا

باب دوم گلستان

باب دوم گلستان سعدی، «در اخلاق درویشان» نام دارد، سعدی در این باب با بیان 48 حکایت کوتاه و شیرین، اخلاق و آداب برخورد با دیگران را به مردم می آموزد. مثلاً در اولین حکایت این باب، مردم را از سوء ظن و بدگمانی به دیگران باز می دارد، سعدی می گوید:

شخصی به مرد پارسایی گفت: نظر تو درباره فلان شخص چیست که دیگران درباره او بد می گویند؟ گفت: بر ظاهرش عیب نمی بینم و در باطنش غیب نمی دانم.

هر که را جامه پارسا بینی پارسا دان و نیکبخت انگار
ور ندانی که در نهانش چیست محتسب را درون خانه چه کار

نهی از خودپسندی

سعدی در حکایت هفتم از گلستان، با زبانی ساده و شیرین مردم را از غیبت کردن و نیز از عبادتی که خدای ناخواسته منجر به غرور و خودخواهی گردد نهی کرده است:

یاد دارم که در ایام طفولیت، متعبد بودمی و شب خیز، اهل زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمة اللّه علیه نشسته بودم همه شب دیده بر هم بسته و مُصْحَف عزیز بر کنارگرفته و طایفه ای گرد ما خفته، پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی دارد که دوگانه ای بگزارد، چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند، گفت: جان پدر، تو نیز اگر بخفتی بِهْ از آن که در پوستین خلق افتی.

نبیند مدعی جز خویشتن را که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش

احترام به پدر و مادر

سعدی در حکایتی مردم را به احترام و خدمت به پدر و مادر فرا می خواند و از این که روزی از روی نادانی بر سرِ مادر خود فریاد کشیده است اظهار شرم می کند و می گوید:

وقتی به جهلِ جوانی، بانگ بر مادر زدم. دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خُردی فراموش کردی که درشتی می کنی

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا که تو شیرمردی و من پیرزن

در فضیلت قناعت

باب سوم گلستان سعدی، «در فضیلت قناعت» نام دارد، او در این باب 28 حکایت از قناعت آورده است و نتیجه آن را عزت نفس، کرامت و بلند طبعی دانسته است:

حاتم طایی را گفتند، از تو بزرگ همت تر در جهان دیده ای یا شنیده ای؟ گفت: بلی، روزی چهل شتر قربان کرده بودم، پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم. خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانی حاتم، چرا نروی که خلقی بر سفره او گرد آمده اند. گفت:

هر که نان از عمل خویش خورد منّت حاتم طایی نبرد

من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.

شکر خدا

سعدی در حکایتی از گلستان، انسان را به شکرگزاری بر آن چه دارد فرا می خواند:

«هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روزی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به مسجد جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت، سپاس حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.

غلبه بر هوای نفس

سعدی با داستانی کوتاه پند می دهد که انسان در هنگام خشم باید بر خویشتن مسلط باشد و خشم خود را فرو برد، در این حکایت آمده است:

یکی از صاحبدلان، زور آزمایی را دید به هم برآمده و کف در دهان آورده. گفت: این را چه حالت است؟ گفتند: فلان، دشنام دادش. گفت: این فرومایه هزار مَنْ سنگ برمی دارد و طاقت سخنی نمی آرد.

این حکایت سعدی، یادآور این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است وقتی که آن حضرت از راهی می گذشت، جمعی را دید که در اطراف مردی حلقه زده اند، پرسیدند: چه خبر است؟ گفتند یا رسول اللّه مردی زورمند و توانگر است و سنگی بدین بزرگی را برمی دارد. فرمود: شجاع و زورمند کسی است که بر هوای نفس خود چیره شود.

سعدی از نگاه خاورشناسان اروپایی

از حدود 300 سال پیش که خاورشناسان اروپایی با ادبیات مشرق زمین آشنا شده اند، با اشتیاق فراوان، به ترجمه این آثار پرداخته اند: از جمله این آثار که تاکنون به دست شصت خاورشناس ترجمه شده و حدود شصت بار نیز تجدید چاپ شده، کتاب گلستان سعدی است.

«گارسین دِتاسی» خاورشناس غربی می گوید: «سعدی از مهم ترین نویسندگان ایرانی است که نزد عموم مردم اروپا شهرت دارد.»

برخی از نویسندگان اروپایی که آثار سعدی را ترجمه کرده اند عبارتند از:

فِردریش اُکسین باخ (به زبان آلمانی)، ژانیتوس (به لاتین)، اولئاریوس (به آلمانی)، سولیوان اِشتیفن (به انگلیسیی)، دِفْرِمِری (به زبان فرانسه)، نازاریانْتس (به روسی) و کازیمرسْکی (به لهستانی)

تاثیرپذیری نویسندگان اروپایی از سعدی

پس از آشنایی کشورهای غربی با آثار اندیشمندان شرقی و به خصوص نویسندگان ایرانی، هر کدام خواسته یا ناخواسته از این آثار تاثیر پذیرفته و داستان هایی شبیه به آن پدید آورده اند «فِدر» نویسنده مشهور اروپایی، داستانی بدین مضمون دارد: شخصی شیشه ای خالی در راه می یابد و پس از آن که آن را می بوید می بیند بوی عطر می دهد و نتیجه می گیرد که این شیشه به خاطر همنشینی با عطر، خوشبو و عطرآگین شده است. انسان پس از خواندن این داستان، بی درنگ به یاد شعر معروف سعدی می افتد:

گِلی خوش بوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم

تاثیر ویکتور هوگو از سعدی

«ویکتور هوگو» یکی از نویسندگان اروپایی است که از داستان های سعدی تاثیر پذیرفته است. این نویسنده مشهور فرانسوی در داستانی می گوید: گوشه خلوت کنار دریا و نغمه امواج کف آلود، در پیشگاه عظمت آفرینش به آهنگ خدایی ترنم می کنند. هوگو در این داستان، صدای امواج دریا را تسبیح خداوند می داند. و انسان را به یاد حکایتی زیبا از سعدی می اندازد که: یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته.

اهل دل و شوریده ای که در آن سفر همراه ما بود، نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت. چونروز شد گفتمش آن چه حالت بود؟ گفت:

بلبلان را دیدم که به ناله درآمده بودند از روی درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه، اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته

دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و من خاموش

بنی آدم اعضای یک پیکرند

یکی از اشعار سعدی، که شهرتی جهانی یافته است، شعری زیباست با این آغاز «بنی آدم اعضای یک پیکرند»، این شعر هم اینک بر سر در سازمان ملل، خودنمایی می کند تا همه جهانیان را به تفکری ژرف وا دارد.

بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی

سعدی (علیه الرحمه) مضمون این شعر زیبا را از پیامبر گرامی اسلامی صلی الله علیه و آله گرفته است که فرموده اند: مردم مانند یک پیکرند چون عضوی بیمار گردد و ناله کند همه پیکر مانند آن به بیداری و تب مبتلا می گردند.

 




تاریخ: شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

۱- افزايش حوزه واژگان دانش آموزان با استفاده از طراحي بازي هاي كلاسی .

۲- تقويت مهارت جمله سازي، از طريق نوعي بازي و مسابقه كلاسي.

۳- تقويت بند نويسي از طريق :بند نويسي براي تصاويري كه پاي تخته ترسيم مي كردم بند نويسي با استفاده از كلمات غير مرتبط و نوشتن متن هاي خنده دار.

۴- نوشتن انشا در كلاس درس.

۵- نوشتن انشا گروهي.

۶- آموزش نقد صحيح انشا .

۷-ارزیابی به گونه توصیفی بخصوص درابتدای سال تحصیلی.

۸- استفاده از موضوع هاي واگرا.

۹- تکمیل داستان های نيمه تمام.

۱۰- تلفيق درس انشا با ساير دروس .

۱۱-حس گیری(ایجاد حس نوشتن کمک به تصویر سازی ذهنی دانش آموزبا کمک پخش صدا ی :موزیک ،حیوانات، باد ،باران و......

۱۲-معلم نیز به همراه دانش آموزان انشا بنویسد.ولی در آخر کار انشا خود را بخواند تا اعتماد به نفس

دانش آموزان کاهش پیدا نکند.

۱۳-انشا شفاهی می تواند نقش زیادی در تقویت مهارت انشا نویسی داشته باشد.

۱۴-داستان سازی بدون آمادگی قبلی به طوری که هر دانش آموز بتواند به نوبت چند جمله ی داستان را ادامه بدهد.

۱۵-تشویق دانش آموزان به کتاب خوانی ،معرفی کتاب های مناسب با گروه سنی دانش آموزان.

۱۶-استفاده از عروسک های دستی واجرای نمایش های عروسکی در کلاس.

۱۷- آموزش اسطوره ها، سمبل ها ، نمادها .

۱۸-استفاده از روش بحث وگفتگو در سایر دروس (هدیه ها ،بخوانیم ،تاریخ و...)می تواند سبب تقویت مهارت انشا نویسی شود.

۱۹-برای تشویق دانش آموزان از کتاب های مناسب برای جایزه دادن استفاده کنیم.

۲۰- تصاویر مناسبی انتخاب کرده ودر مورد آن در کلاس درس بحث وگفت وگو کنیم.

 



تاریخ: شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 















 




تاریخ: دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 نامه‌های محمد به سران کشورها به مجموعه نامه‌هایی گفته می‌شود که او پس از صلح حدیبیه، برای پادشاهان و سران ممالک هم‌عصر با نبوت ارسال گشته‌اند. براساس آیه اول سوره فرقان محمد موظف بود که دینش را همه جهان معرفی کند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا

او نامه‌هایی به هرقل، نجاشی، خسرو پرویز، مقوقس قبطی و منذر بن ساوی التميمى ارسال نمود.

نامه محمد به هرقل پادشاه روم

 

نامه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به هرقل

«"بسم الله الرحمن الرحيم من محمد بن عبد الله إلى هرقل عظيم الروم: سلام على من اتبع الهدى، أما بعد فإنى أدعوك بدعوة الإسلام أسلم تسلم يؤتك الله أجرك مرتين، فإن توليت فعليك إثم جميع الآريسيِّين". {قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ} آل عمران:64.»

به نام خداوند بخشنده مهربان
ازمحمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان. كسى كه پیرو راستى گردد گزند نمى‏بیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه اریوسیان ( فرقه ای از مسیحیت که بوسیله اسقف اریوس در سال 310 میلادی پایه گذاری شد و معتقد به مخلوق بودن حضرت عیسی و نفی الوهیت او بودند[۴])بر گردن تو خواهد بود. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.}}[۵]

نامه محمد به خسروپرویز

«" بسم الله الرحمن الرحيم " من محمد رسول الله إلى كسرى عظيم فارس، سلام على من اتبع الهدى، وآمن بالله ورسوله، وشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، وأن محمدا عبده ورسوله، وأدعوك بدعاية الله، فإني أنا رسول الله إلى الناس كافة، لينذر من كان حيا ويحق القول على الكافرين فأسلم تسلم، فإن أبيت فإن إثم المجوس عليك." »

بنام خداوند بخشنده مهربان.
از محمد، فرستاده خدا، به خسروی بزرگ ایران. درود بر آن کسی که حقیقت را بجوید و هدایت را پیرو باشد و به خداوند و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که جز الله معبودی نیست و شریک ندارد و یگانه است، و گواهی دهد که محمّد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوی خدا می‌خوانم. فرستاده خدا برای همگان هستم تا آنان را بیم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از اسلام روی‌گردان شوی، گناه مردم مجوس بر گردن تو است.[۶]

نامه محمد به مقومس بزرگ مصر

نامه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به مقومس

«بسم الله الرحمن الرحيم. من محمد رسول الإسلام إلى المقوقس عظيم القبط: سلام على من اتبع الهدى، أما بعد فإني أدعوك بدعوة الإسلام، أسلم تسلم يؤتك الله أجرك مرتين ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾ [آل عمران : 64].»[

به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمّد فرزند عبدالله به مقوقس، بزرگ قبطیان. درود بر پیروان هدایت. من تو را به آیین اسلام دعوت می کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی، اسلام بیاور تا خداوند دو پاداش به تو دهد؛ و اگر نپذیری و اسلام نیاوری گناه قبطیان نیز به عهده تو است. ای اهل کتاب، بیایید به یک اصل مشترک میان خودمان عمل کنیم و آن این است که غیر خدا را نپرستیم و کسی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به خدایی نپذیرد. اگر آنان از آیین حق روی گرداندند بگویید گواه باشید که ما پیرو آیین اسلامیم. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.

نامه محمد به نجاشی حاکم حبشه بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الإسلام إلى النجاشى ملك الحبشة: سلام عليك إنى أحمد الله إليك، الله الذي لا إله إلا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن، وأشهد أن عيسى بن مريم روح الله وكلمته ألقاها إلى مريم البتول الطيبة الحصينة، فحملت بعيسى فخلقه الله من روحه كما خلق آدم بيده، وإنى أدعوك وجنودك إلى الله عز وجل، وقد بلغت ونصحت فاقبلوا نصحى، والسلام على من اتبع الهدى.

به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمد، فرستاده خدا، به نجاشی، پادشاه حبشه. سلام بر تو. من خدایی را که جز او خدایی نیست ستایش می کنم؛ خدایی که فرمانرواست و از هر عیبی منزه است، و خدایی که «سلام» است، بندگان فرمانبردارش از خشم او در امان‌اند و بر بندگانش ناظر و گواه است. گواهی می‌دهم که عیسی بن مریم روحی است از جانب خدا و کلمه‌ای است که خداوند او را در وجود مریم قرار داد. مریمی که زاهد و پاک و پاکدامن است. خداوند با همان نیرویی که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، عیسی را نیز بدون پدر، از رحم مادرش به وجود آورد. من تو را به سوی خدای یگانه و بی‌شریک دعوت می‌کنم و از تو می‌خواهم که پیوسته مطیع و فرمانبردار او باشی و از آیین من پیروی کنی و به خدایی که مرا مبعوث کرده است ایمان و یقین داشته باشی. همانا من فرستاده خدایم و تو و مردمانت را به سوی خداوند عزیز و با عظمت دعوت می‌کنم. من با این نامه رسالتم را ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم. خیر خواهی ام را بپذیرید. درود بر پیروان هدایت.

نامه محمد به منذر بن ساوی التميمى حاکم بحرین

نامه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به منذر بن ساوي

بسم الله الرحمن الرحيم، من محمد رسول الله إلى المنذر بن ساوي، سلام عليك، فإني أحمد إليك الله الذي لا إله إلا هو، وأشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمداً عبده ورسوله. أما بعد: فإني أذكرك الله عز وجل، فإنه من ينصح فإنما ينصح لنفسه، ومن يطع رسلي ويتبع أمرهم فقد أطاعني، ومن ينصح لهم فقد نصح لي، وإنّ رسلي قد أثنوا عليك خيراً، وإني قد شفعتُكَ في قومكَ، فاتركْ للمسلمين ما أسلموا عليه، وعفوتُ عن أهل الذنوب فاقبل منهم، وإنك مهما تصلح، فلن نعزلكَ عن عملك، ومن أقام على يهودية أو مجوسية فعليه الجزية[۹]

به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمّد فرستاده‌ خدا به منذر بن ساوی. درود بر تو. ستایش می‌کنم به سوی تو خدایی را که جز او معبودی نیست. شهادت می‌دهم معبودی جز خدای یکتا نیست و نیز گواهی می‌دهم که محمد صلی‌ الله علیه و آله بنده و فرستاده‌ اوست، اما بعد، من خدای عزّ و جلّ را به یاد تو می‌آورم، همانا آن که خیرخواهی می‌کند، برای خویش خیرخواهی می‌کند و هر کس فرستادگان مرا فرمان برد و پیرو آنان شود مرا فرمان برده است و هر که خیر آنان را خواهد برای من خیرخواهی کرده است. فرستادگان من ثنای خیر بر تو می‌فرستند و من تو را در قومت شفاعت کردم، پس برای مسلمانان، آن چه را که بر آن تسلیم شدند واگذار و گناهکاران را بخشیدم پس از ایشان بپذیر. و تو هر قدر که اصلاح کنی هرگز تو را از مقامت بر کنار نخواهیم داشت و هر که بر آیین یهود یا مجوس باقی ماند، باید جزیه پرداخت کنند.




تاریخ: پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

دیباچه

متن پیام امام(ره) به گورباچف

 

 

ارسال نامه ی تاریخی امام خمینی قدس سره به گورباچف

 

رهبر شوروی سابق

دیباچه

        

 

 

نامه ی تاریخی امام خمینی(ره) در شرایطی خطاب به رهبری شوروی (سابق) نگاشته شد كه تحلیل گران سیاسی نظاره گر تجدید نظرطلبی و آغاز تحولات دنیای كمونیسم بوده، ولی قادر به اظهار نظر و یا اتخاذ موضعی روشن نسبت به رخدادهای در حال انجام در بلوك شرق نبودند. امام قدس سره، با بینشی برخاسته از مكتب وحی و فراتر از وقایع سیاسی، به ترسیم این رویداد مهم پرداخت. استفاده ی دقیق و به هنگام از این فرصت تاریخی در جهت ابلاغ ندای فطرت و پیام توحید، بیان غنای اسلام و آمادگی حوزه های علمیه تشیع جهت پاسخگویی به نیازهای فكری و اعتقادی نسل معاصر، برقراری رابطه ی معنوی و ابراز همدردی و حمایت از مسلمانان شوروی و دیگر كشورهای بلوك شرق، ایستادگی نظام جمهوری اسلامی بر اصل خدشه ناپذیر، نه شرقی و نه غربی و مبارزه با استكبار در اشكال و چهره های مختلف آن، پیش بینی شكست قطعی ماركسیسم در میدان عمل و فروپاشی نظام اِلحادی كمونیسم، هشدار جدی نسبت به فرو غلتیدن در دامن نظام سرمایه دار غرب، تحقق و عده های الهی و بازگشت نهایی جامعه ی انسانی به فطرت خداجوی خویش، از جمله ویژگی ها و نكات برجسته ی این پیام است و شایسته است كه متفكران و اندیشمندان مسلمان به تشریح و تبیین معارف ناب آن پرداخته و نیاز روزافزون مسلمانان و دیگر ملیت ها و مذاهب كشورهای بلوك شرق را پاسخ گویند.

متن پیام امام خمینی قدس سره به گورباچف(1)

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای گورباچف صدر هیأت رییسه ی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی.        

 

 

 

از آن جا كه پس از روی كار آمدن شما، چنین احساس می شود كه جناب عالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسایل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته اید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاكم بر جهان گردد، لازم دیدم نكاتی را یادآور شوم، هر چند ممكن است حیطه ی تفكر و تصمیمات جدید شما، تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در كنار آن حل پاره ای از مشكلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدید نظر در مورد مكتبی كه سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود، قابل ستایش است و اگر به فراتر از این مقدار فكر می كنید، اولین مسأله ای كه مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد، این است كه در سیاست اسلاف خود دایر بر خدازدایی و دین زدایی از جامعه، كه تحقیقاً بزرگ ترین و بالاترین ضربه را بر پیكر مردم كشور شوروی وارد كرده است، تجدید نظر نمایید و بدانید كه برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست.

البته ممكن است از شیوه های ناصحیح و عملكرد غلط قدرتمندان پیشین كمونیسم در زمینه ی اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های كور اقتصادی سوسیالیسم و كمونیسم را با پناه بردن به كانون سرمایه داری غرب حل كنید، نه تنها دردی از جامعه ی خویش را دوا نكرده اید كه دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران كنند، چرا كه امروز، اگر ماركسیسم در روش های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسایل – البته به شكل دیگر – و نیز در مسایل دیگر گرفتار حادثه است.

جناب آقای گورباچف!

باید به حقیقت رو آورد، مشكل اصلی كشور شما مسأله ی مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشیده و یا خواهد كشید. مشكل اصلی شما مبارزه ی طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.

جناب آقای گورباچف!

برای همه روشن است كه از این پس، كمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد، چرا كه مكتبی است مادی و با مادیات نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت كه اساسی ترین درد جامعه ی بشری در غرب و شرق است، به در آورد. 

 

حضرت آقای گورباچف!

ممكن است شما اثباتاً در بعضی جهات به ماركسیسم پشت نكرده باشید و از این پس هم در مصاحبه ها، اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنید، ولی خود می دانید كه ثبوتاً این گونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به كمونیسم زد و شما دومین و علی الظاهر آخرین ضربه را بر پیكر آن نواختید.

 

 

 

 امروز دیگر چیزی به نام كمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً می خواهم كه در شكستن دیوارهای خیالات ماركسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا كنید كه آخرین لایه های پوسیده ی هفتاد سال كژی جهان كمونیسم را از چهره ی تاریخ و كشور خود بزدایید. امروز دیگر دولت های همسو با شما كه دلشان برای وطن و مردمشان می تپد، هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و روزمینی كشورشان را برای اثبات موفقیت كمونیسم – كه صدای شكستن استخوان هایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است – مصرف كنند.

آقای گورباچف!

وقتی از گلدسته های مساجد بعضی از جمهوری های شما پس از هفتاد سال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله و سلم – به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت.   

 

 

 لذا، لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بیرون می دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را كه ماده ندارد، موجود نمی دانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یكسره افسانه می دانند. در حالی كه معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از «حس و عقل» می باشد و چیزی كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم می باشد، گرچه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی كه ماده ندارد، می تواند موجود باشد و همان طور كه موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقل متكی است.

قرآن مجید اساس تفكر مادی را نقد می كند و به آنان كه بر این پندارند كه خدا نیست، وگرنه دیده می شد،«لن نؤمن لك حتی نری الله جهره» می فرماید: «لا تدركه الابصار و هو یدرك الابصار و هو اللطیف الخبیر». از قرآن عزیز و كریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم كه از نظر شما اول بحث است. اصولاً میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسایل فلاسفه، به خصوص فلاسفه ی اسلامی بیندازم. فقط به یكی دو مثال ساده و فطری و وجدانی كه سیاسیون هم می توانند از آن بهره ای ببرند، بسنده می كنم: این از بدیهیات است كه ماده و جسم هر چه باشد، از خود بی خبر است. یك مجسمه ی سنگی یا مجسمه ی مادی انسان، هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است، در صورتی كه به عیان می بینیم كه انسان و حیوان از همه ی اطراف خود آگاه است، می داند كجاست، در محیطش چه می گذرد، در جهان چه غوغایی است. پس در حیوان و انسان چیز دیگری است كه فوق ماده است و از عالم ماده جداست و با مردن ماده نمی میرد و باقی است. انسان در فطرت خود هر كمالی را به طور مطلق می خواهد و شما خوب می دانید كه انسان می خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی كه ناقص است، دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگر هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد، آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان می خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه ی وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است.

اگر جناب عالی میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق كنید، می توانید دستور دهید كه صاحبان این گونه علوم، علاوه بر كتب فلاسفه ی غرب، در این زمینه به نوشته های فارابی و بوعلی سینا – رحمة الله علیهما – در حكمت مشا مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون علیت و معلولیت كه هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس و ادراك معانی كلی و نیز قوانین كلی كه هر گونه استدلال بر آن تكیه دارد، معقول است نه محسوس. و نیز به كتاب های سهروردی – رحمة الله علیه – در حكمت اشراق مراجعه نموده و برای جناب عالی شرح كنند كه جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف كه منزه از حس می باشد، نیازمند است و ادراك شهودی ذات انسان از حقیقت خویش، مبرا از پدیده ی حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حكمت متعالیه ی صدرالمتألهین – رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین – مراجعه نمایند تا معلوم گردد كه حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. دیگر شما را خسته نمی كنم و از كتب عرفا و به خصوص محی الدین بن عربی نام نمی برم كه اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را كه در این گونه مسایل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توكل به خدا از عمق لطیف باریك تر ز موی منازل معرف آگاه گردند كه بدون این سفر، آگاهی از آن امكان ندارد.

جناب آقای گورباچف!

اكنون بعد از ذكر این مسایل و مقدمات از شما می خواهم درباره ی اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص كنید و این، نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، كه به جهت ارزش های والا و جهان شمول اسلام است كه می تواند وسیله ی راحتی و نجات همه ملت ها باشد و گره مشكلات اساسی بشریت را بازگو نماید. نگرش جدی به اسلام ممكن است شما را برای همیشه از مسأله ی افغانستان و مسایلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریك می دانیم.

با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوری های شوروی، نشان دادید كه دیگر این گونه فكر نمی كنید كه مذهب مخدر جامعه است. راستی مذهبی كه ایران را در مقابل ابرقدرت ها چون كوه استوار كرده است، مخدر جامعه است؟! آیا مذهبی كه طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است، مخدر جامعه است؟! آری، مذهبی كه وسیله شود تا سرمایه های مادی و معنوی كشورهای اسلامی و غیر اسلامی در اختیار ابرقدرت ها و قدرت ها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد كشد كه دین از سیاست جدا است، مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست، بلكه مذهبی است كه مردم ما آن را مذهب امریكایی می نامند.

در خاتمه صریحاً اعلام می كنم كه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان بزرگ ترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجواری و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می شمارد.

والسلام علی من اتبع الهدی

روح الله الموسوی الخمینی




تاریخ: پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 دروس سال چهارم دبیرستان

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   



تاریخ: چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 کتب کنکوری

 




تاریخ: چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 تذکر: اکثر مطالب بصورت فایل فلش تهیه گردیده است. برای مشاهده،لازم است ابتدا فایل فلش (flash player) را بر روی سیستم کامپیوتر خود نصب نمائید.




 

               دوم راهنمایی
 
انیمیشن آموزشی نیروی الکتریکی انیمیشن آموزشی موج الکترومغناطیسی
انیمیشن آموزشی نیروی گرانش انیمیشن آموزشی نیروی تکیه گاه
انیمیشن آموزشی نیروی مقاوم انیمیشن آموزشی ماشین های ساده
انیمیشن آموزشی ماشین ساده انیمیشن آموزشی مسافت و جابه جایی
انیمیشن آموزشی طول موج انیمیشن آموزشی فواید اصطحکاک
انیمیشن آموزشی فشار مایعات 1 انیمیشن آموزشی فشار مایعات 2
انیمیشن آموزشی کاربرد عدسی وآینه ها انیمیشن آموزشی کاربرد اهرم
انیمیشن آموزشی قرقره ثابت انیمیشن آموزشی کاربرد عدسی
انیمیشن آموزشی جنبش مولکولی انیمیشن آموزشی چرخه آب
انیمیشن آموزشی خورشید گرفتگی انیمیشن آموزشی چگالی
انیمیشن آموزشی ساختار مولکولی عناصر انیمیشن آموزشی شکست نور
انیمیشن آموزشی جسم غیر منیر انیمیشن آموزشی جریان همرفتی
انیمیشن آموزشی تغییر شیمیایی انیمیشن آموزشی تولید موج با فنر
انیمیشن آموزشی تشکیل سایه انیمیشن آموزشی تغییر شیمیایی و گرما
انیمیشن آموزشی تغییر شیمیایی و توسط گاز انیمیشن آموزشی تشکیل تصویر در عدسی ها
انیمیشن آموزشی بازتاب نور انیمیشن آموزشی پرتو اشیاء
انیمیشن آموزشی تشخیص رنگ انیمیشن آموزشی تشکیل ابر کونولوس
انیمیشن آموزشی تجزیه نور توسط منشور انیمیشن آموزشی انواع ماشین ها
انیمیشن آموزشی انبساط و انقباض گازها انیمیشن آموزشی انرژی جنبشی
انیمیشن آموزشی آینه ها انیمیشن آموزشی امواج صوتی
انیمیشن آموزشی انواع انرژی  

 

 

               ســــوم راهنمایی
 

 

انیمیشن آموزشی آهنربا انیمیشن آموزشی بار الکتریکی
لغات زبان انگلیسی مکالمه های زبان انگلیسی

 

 

 

 

 




تاریخ: چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

متمّم ، اسم یا گروه اسمی است که پس از حرف اضافه می آید . پس نشانه ( نقش نمای )متمّم حرف اضافه است :به ، با، از، در، برای ، بر.... که کاربرد سه حرف اضافه ی به ، از ، با ، ،زیاد است . 

 

متمّم های گروه الف :

آریا به فردایی بهتر می اندیشد .

محمّد به مقام پدرش می نازد .

مردم گروه گروه به دین اسلام گرویدند .

دختر بچه ملتمسانه به مرد می نگریست .

دانش آموزان این کلاس با نفس امّاره ی خود می جنگند .

پیرمرد با درد فراق پسر خود می ساخت .

همه ی ما باید از تفرقه بپرهیزیم .

ابراهیم از تاریکی نمی ترسد .

دوستانش از سخنان تند او رنجیده اند .

متمّم های گروه ب :

امیر به مدرسه آمد .

دوستم همیشه با دوچرخه به مدرسه می آید .

او را در خیابان دیدم .

ما هر روز به مسجد می رویم .

ابراهیم با دوچرخه ازخانه به ورزشگاه آمده بود .

دانش آموز خوبم فکر می کنی متمّم های گروه «الف » و گروه « ب »چه تفاوتی با هم دارند ؟

* راستی متمّم های کدام گروه را اگر از جمله حذف کنیم از نظر دستوری جمله دچار مشکل نمی شود ؟





تاریخ: شنبه 19 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

طرز پیدا كردن مصدر:

هرگاه كلمه ای(فعل، اسم، صفت و قید) را به ما دادند كه مصدر آن را پیدا كنیم به كلمه ی داده شده خوب دقّت كرده و سئوال زیر را در مورد آن مطرح می كنیم:

این كلمه بر چه كار یا حالتی دلالت می كند؟

مثلاً برای پیداكردن مصدر كلمه ی ‹ آموزگار› كه صفت است اوّلین كاری كه می كنیم سئوال بالا را از آن می پرسیم:

كلمه ی ‹ آموزگار› بر چه كاری دلالت می كند؟

جواب: آموختن است. پس مصدر ‹ آموزگار› كلمه ی ‹ آموختن › است. توجّه كنید ‹ آموختن › به فعل شباهت دارد و با ‹ تن › پایان یافته است.

توجّه كنید كه مصدر، یك یا چند حرف از خود را در كلمه ی مورد نظر جا می گذارد چنان كه ‹ آموختن › در كلمه ی آموزگار، ‹ آمو › را جا گذاشته است.

شما می توانید با این روش، مصدر فعل ها، اسم ها، صفت ها و قیدهای مصدر دار را به آسانی و سریع پیدا كنید. به نظر شما مصدر این كلمه ها كدام اند؟: آزمایش، آفریده، رفتار، می بینم، دوان دوان، ساختمان، و...

هرگاه كلمه ای كه بیشتر از یك جزء باشد به جزء مصدر دار آن توجّه كنید. مثلاً به كلمه ی ‹ جمع آوری› دقّت كنید از دو جزء جمع و آوری ساخته شده است كه جزء دوم آن یعنی ‹ آوری› مصدر دار است. كه از مصدر ‹ آوردن› گرفته شده است. كلمه های زیر از این دسته اند: جلوگیری، از خود گذشتگی، بازدید، دست شویی، دستگیره، فنّاوری، نگه داری، برنامه ریزی، خودرو سازی، حشره كُش، سرنشین، روان شناسی و فعل از نظر زمان به سه دسته تقسیم می شود: 1- گذشته(ماضی) 2- حال(مضارع) 3- آینده(مستقل)

این سه نوع فعل از دو طریق از مصدر ساخته می شوند فعل های گذشته و آینده از بن ماضی

مصدر و فعل حال از بن مضارع مصدر گرفته می شوند. بُن

بُن: جزء اوّل، ثابت و تغییرناپذیر فعل است كه در تمام ساخت ها می آید و معنی اصلی فعل(مصدر) را در بردارد. مانند:

ماضی(گذشته) حال(مضارع)

دیدم دیدیم می بینم می بینیم

دیدی دیدید (دید)بن ماضی می بینی می بینید ( بین)بن مضارع

دید دیدند می بیند می بینند

 

در فعل های سمت راست، ‹ دید› و در فعل های سمت چپ، ‹ بین › بُن هستند كه بر معنی ‹ دیدن ›(مصدر) دلالت می كنند. ‹ دید › كه در فعل های گذشته آمده، بن ماضی و ‹ بین› كه در فعل های حال آمده است، بن مضارع است.

بن ماضی چیست؟ بنی است كه تمام فعل های ماضی، برخی اسم ها، صفات و قیدها و فعل آینده از آن ساخته می شوند. مانند ‹ دید › كه فعل ماضی بالا از آن ساخته شده و اسم هایی چون ‹ دیدار، بازدید › و صفت هایی چون ‹ دیده، دیدنی› و فعل آینده ی ‹ خواهد دید› از آن ساخته می شوند.

طرز پیدا كردن بن ماضی:

1- اوّل باید مصدر كلمه ی مورد نظر را پیدا كرد. ‹ بینا› مصدر: ‹ دیدن ›

2- ‹ ن › مصدری را حذف كنید. ‹ دیدن ›

3- آن چه باقی می ماند، بن ماضی است. دید بن ماضی

‹ دید › بن ماضی مصدر ‹ دیدن › است

بن ماضی كلمه های زیر را پیدا كنید. دانا، گسترش، تابندگی، ریخته، ناتوانی، پیامبر، راست گو

بن مضارع چیست؟ بنی است كه همه ی فعل های مضارع، بعضی اسم ها، صفت ها و قیدها و فعل امر از آن ساخته می شوند. مانند ‹ بین › كه فعل مضارع زیر از آن ساخته شده است:

می بینم – می بینی – می بیند می بینیم – می بینید – می بینند

و اسمی مانند ‹ بینش › و صفت و قیدهایی چون ‹ بیننده، بینا › و فعل مضارع ‹ می بیند › و فعل امر ‹ ببین › از آن ساخته می شوند.

طرز پیدا كردن بن مضارع:

1- اوّل باید مصدر كلمه ی مورد نظر را پیدا كرد. ‹ بینا› مصدر: ‹ دیدن ›

2- از مصدر، جا خالی جمله ی زیر را كامل كنید

‹ دیدن › من حالا دارم می ... م. : ﺑﻴﻨ

3- جزئی كه در جاخالی قرار می گیرد، بن مضارع است. :بین

بن مضارع كلمه های زیر را پیدا كنید. گذاشته، نفوذ ناپذیر، گفتار، زادگاه، كردار، آمدند، یخ زده





تاریخ: شنبه 19 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

عشق در ادبيات فارسي

هر چه گويم عشق را شرح و بيان

چون به عشق آيم خجل باشم از آن

گر چه تفسير زبان روشنگر است

ليك عشق بيزبان روشنتر است

چون قلم اندر نوشتن ميشتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت

عشق راز آفرينش و چاشني حيات و خميرمايه تصوف و سرمنشأ كارهاي خطير در عالم و اساس شور و شوق و وجد و نهايت حال عارف است. محبت چون به كمال رسد، عشق نام ميگيرد و عشق كه به كمال رسد به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهي ميشود و اگر آن عشق باشد كه از مواهب حق است، هم به حق ميكشاند و ميرساند و وصال بر دوام، جاي ديدارها و لذات زودگذر را ميگيرد. صوفي وقتي به اين حالت رسيد در جهاني ديگر ميزيد يا عالم ديگري در درون خود ايجاد ميكند كه در آن كين و حسد و خشم و نفاق  و خودخواهيها و حقارتهاي بشري راه ندارد و همهجا را نور و صفا و مهر و وفا پر كرده است. به قول خواجه عبدالله انصاري: «بركت آسمانها از سپهر است و بركت جانها از مهر است،چنان كه مرغ را پر بايد آدمي را سر بايد، جوينده را صدق بايد و رونده را عشق بايد.»عشق با اين مفهوم وسيع و عالي، عشقي كه مبدأ آن تزكيه و تهذيب نفس منتهاي آن وصول به كمال و فنا در ذات حق است، عشقي كه بالاتر از كفر و ايمان و هدفش خير مطلق و پر كردن جهان از نور و صفا و خدمت و گذشت و محبت است، مفهومي است كه صوفيه به عالم اسلام تقديم داشتهاند. ابونصر سراج عشق را آتش و مولوي، عشق را عنايت حق، بوسعيد عشق رادام حق و خواجه عبدالله انصاري، عشق را آتش سوزان و بحري بيپايان و حفظ عشق را، راه بيانتها ميداند. اشارات مختصري در باب عشق به عمل آمد و در واقع سخن عشق پايانناپذير است و به قول حافظ:

سخن عشق نه آن است كه آيد به زبان

ساقيا مي ده و كوتاه كن اين گفت و شنود

منبع: فرهنگ اشعار حافظ، دكتر محمدعلي رجائيبخارايي


 




تاریخ: شنبه 19 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

برای دانلود جزوه بر روی لینک زیر کلیک کنید.

دانش های زبانی و ادبی فارسی اول راهنمایی (دانلود جزوه ی کامل)

برای دانلود جزوه بر روی لینک زیر کلیک کنید.

دانش های زبانی و ادبی فارسی دوم راهنمایی (دانلود جزوه ی کامل)

برای دانلود جزوه بر روی لینک زیر کلیک کنید:

 

دانش های زبانی و ادبی فارسی سوم راهنمایی (دانلود جزوه کامل)

 



تاریخ: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

تهیه کننده                                              درس                                           دانلود پاورپوینت 

پویا دراجی                                       درس11 شکفتن                                        دانلود

محمد حسین موسوی نسب                       درس17                                            دانلود

محمد رضا شیخی                                   پند پدر                                              دانلود

میلاد داوری                                     قالب های شعری                                       دانلود

آقای موسوی                                       انواع فعل                                             دانلود

آقای موسوی                                درس چهاردهم آزادگی                                    دانلود

امیر عباس قلی زاده                          قالب های شعری                                       دانلود

محمد مهدی بهشتی                             فروغ دانایی                                          دانلود

 

                      منبع تمامی پاورپوینت ها: وبلاگ آقای موسوی

 

 




تاریخ: 13 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي


 
            




              
 

 
               

 

 




تاریخ: 11 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي




     









سالانه ی دوم


سالانه ی سوم








 دروازه ای به آسمان






                                                       
                                    


 




تاریخ: 11 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 




تاریخ: 10 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

چو ایران نباشد تن من مباد                   بدین بوم و بر، زنده یک تن مباد                     بوم : سرزمین

آرزو می­کنم، اگر ایران نباشد من نیز نباشم و حتّی در این سرزمین یک نفر هم زنده نباشد.

درس هفدهم

واژگان

 پیکره: جسم ، صورت ، مجسمه    گزند: آسیب     عزّت : بزرگی ، ارجمندی     گستاخی: جسارت ، پررویی

خبل : گروه ، دسته        جان بر کف : آماده ی مرگ ، جانباز    بنیان : پی ، ساختمان ، شالوده      حامیان : طرفداران 

تازش : حمله     رشید: دلیر ، شجاع      قلل : جمع قله        سیما : چهره        عرصه : میدان      ماوا : پناهگاه    

اهریمن : شیطان      ناموس : شرف ، آبرو      کنام : آشیانه

معنی بیت ها :

بیت اوّل: ای وطن تو برای جسم و جان ما پناهگاه امن و آرامی هستی.

بیت دوم:ای وطن تو به منزله نور برای چشمانمان و جان برای تن ما هستی.

بیت سوم:سخنی به تو می گویم که اگر گوش کنی همیشه شاد و سرزنده خواهی ماند.

بیت چهارم : انسانی که محبت هفت چیز(بیت بعد) را در دل نداشته باشد اورا پست تر و بی ارزش تر از شیطان به حساب بیاور.

بیت پنجم: علاقه به شرف و آبرو ، زندگی، دین ، خانواده ، ثروت و سرزمین

بیت ششم: به اعتقاد من کسی که از صمیم دل وطنش را دوست نداشته باشد بمیرد بهتر است.

 




تاریخ: 10 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

جناس یک‌سانی و هم‌سانی دو یا چند واژه در واج‌های سازنده را گویند، اگر معنی متفاوتی داشته باشند. در دو کلمه هم‌جنس گاه جز معنی هیچ گونه تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا صامت با هم متفاوت‌اند. به دو کلمه هم جنس یا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گرو پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس در شعر و نیز در نثر به کار می‌رود. جناس تام یک‌سانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ جناس تام بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید؛ مانند:

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم                       تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است

در این مثال واژه « باز» دو بار به کار رفته است؛ باز اول به معنی پرنده شکاری و باز دوم به معنی گشاده است.

انواع جناس ناقص

1- جناس ناقص حرکتی: یک‌سانی دو یا چند واژه در صامت‌ها و اختلاف آن‌ها در مصوت‌های کوتاه است. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید می‌آورد؛ مانند:

شکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلَک                   کز کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدم


در بیت بالا، سه واژه « مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند، صامت‌های هر سه واژه یک‌سان اما مصوت‌های کوتاه آنان و همچنان معنی شان با هم متفاوت است.

2- جناس ناقص اختلافی: اختلاف دو کلمه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آن‌گاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آن‌ها بیش از یک حرف نباشد. برای نمونه:

بدان گه که خیزد خروش خروس                        ز درگاه برخاست آوای کوس

در این مثال، دو کلمه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو کلمه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول است. این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده است.


3- جناس ناقص افزایشی: اختلاف دو واژه است در معنی و تعداد حروف، این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مذیّل نامیده می‌شده است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد. مانند:

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند                  همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند

در این بیت، واژه «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. این حرف در وسط آن افزوده شده است. هم‌سانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی چمان و چمن با کلمه «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته است.

.....................................................................................

جناس تام : آن است که دو کلمه در بیتی بیاید در خط و تلفظ یکسان باشند، اما دو معنی متفاوت داشته باشند. مانند : شیر (به معنی شیر خوردنی، شیر حیوان، شیر آب).

«بهرام گه گور می‌گرفتی همه عمر                   دیدی که چگونه گور بهرام گرفت».

گور اول به معنی گورخر و گور دوم به معنی قبر است.

 




تاریخ: 10 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

 

دانلود  کامل روشهای کلاس داری

 

 

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

 متن زیر به شما دانش آموزان عزیز کمک خواهد کرد از وقتی که برای مطالعه کردن صرف می کنید بهتر بهره ببرید.

دانلود

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 


                                                                                

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

قبل از تدریس این درس که مجموعه ای از سخنان وفرمایشات نبی اکرم (ص)هست جهت ایجاد انگیزه در فراگیران از آهنگ ها وفیلم وانیمیشن های زیر که در مدح پیامبر اکرم (ص) است در اسلاید به نمایش بگذارید.


★☆★☆انیمیشن رمز موفقیت پیامبر (ص)

★☆★☆انیمیشن "تولد پیامبر اکرم (ص)

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 
۱. هر ۱ کیلو گرم معادل ۱۰۰۰ گرم


۲. هر ۱ سیر معادل ۷۵ گرم


۳. هر ۱ مثقال معادل ۴.۷ گرم


۳. هر ۱ گالن معادل ۴ لیتر


۴. هر ۱ لیتر معادل ۴ فنجان اندازه گیری


۵. هر ۱ فنجان اندازه گیری معادل ۱۶ قاشق سوپ‌خوری


۶. هر ۱ قاشق سوپخوری معادل ۳ قاشق مربا خوری


۷. هر ۱ پانیت معادل ۲ فنجان اندازه گیری


۸. هر ۱ پاند معادل ۴۵۶ گرم


۹. هر ۱ اونس معادل ۲۸۳ گرم


۱۰. هر ۱ پاند معادل ۱۶ اونس


۱۱. درجه جوش آب ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد یا ۲۱۲ فارنهایت


۱۲. درجه بدن ۳۷ درجه سانتی‌گراد یا ۹۸.۶ فارنهایت


۱۳. درجه انجماد صفر درجه سانتی‌گراد یا ۳۲ فارنهایت


۱۴. برای تبدیل درجه سانتی‌گراد به فارنهایت، درجه سانتی‌گراد را در نه پنجم ضرب می‌کنیم و با ۳۲ جمع می‌کنیم.


۱۵. برای تبدیل درجه فارنهایت به درجه سانتی‌گراد، ۳۲ را در پنج نهم ضرب نموده و فارنهایت را از آن کسر می‌کنیم.

 

 




تاریخ: 8 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

                                                                                               
                                                                                                                                

واژه ی "خُرافات "را در فارسی و نیز در عربی بسیار به کار می برند.ولی ریشه اش را نمی دانیم. خُرافه نام مردی در دوره ی جاهلیت عرب حجاز «پیش از اسلام » بود که سخنان باور نکردنی و  شگفتی بر زبان می راند . او می گفت به سرزمین جن رفته است و با جنّیان سخن گفته و حرفهایی می زد که کسی باور نمی کرد. از آن پس هر که سخن نادرستی می گفت که ریشه در پندارگرایی و نادانی داشته باشد به زبان عربی می گفتند:

{ جاءَ بـِحَدیثِ خُرافة. } یعنی سخن خرافه را آورده است . مانند خرافه سخن می گوید .

کم کم کلمه ی خُرافه که نام آن مردِ خیالاتی و توهّم گرایِ عرب بود گسترش معنی یافت  تا جایی که خُرافة را جمع بستند و خُرافات کردند . یعنی سخنانی که از پندارهای نادرست و نادانانه ریشه می گیرد.امروزه داستان آن مرد که نامش خُرافه بود فراموش شده ولی باورهای دروغین ، نادرست  و نابخردانه را خُرافات نامند.

                                                  

                          

اگر کف دست راستتان بخارد نشانه ی این است که به زودی پولی به دستتان می‌رسد.
اگر کف دست چپتان بخارد نشانه ی این است که به زودی پولتان را از دست می‌دهید.
و اگر کف هردو دستتان بخارد شما باید به خرج و مخارج تان رسیدگی کنید.

یا در زمان امیرکبیرمردم ازروی جهل وخرافات حاضر نبودند در برابر بیماریِ آبله واکسینه شوند می گفتند:« اگر آبله بکوبیم ، بچّه جن زده می شود»!

 




تاریخ: 7 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

ردیف

واژه   بیـگانه

معـادل  فارســی 

ردیف

واژه   بیـگانه

معـادل   فارســی

 

 

 

1

آباژور

نـورتاب

44

بیوگـرافی

سرگذشت،زندگینامه،شرح حال

 

 

 

2

آبونه

مشـترک

45

پاراگـراف

بنـد

 

 

 

3

آپارتمان

کاشـانه

46

پارلـمان

مجلـس

 

 

 

4

آتلیه

کارگاه

47

پرسـنل

کارکـنان

 

 

 

5

آرشـیو

بایـگانی

48

پروژکـتور

نورافکن-فراتاب

 

 

 

6

آرم

نشـانه

49

پلمـپ

مهـر و موم

 

 

 

7

آسانسور

آسان بر(انسان) بالابر(بار)

50

پلی کپی

دسـتگاه تکثیر

 

 

 

8

آکادمـی

فرهنگستان

51

پمپاژ

تلمبه زنی

 

 

 

9

آلبـوم

جنگ

52

پور سانت

درصـد

 

 

 

10

آنتیـک

عتیـقه

53

تئـاتر

نمایـش

 

 

 

11

آیفـون

آوا بر

54

تئـوری

نظـریه

 

 

 

12

اپراتـور

کاربر

55

تراس

مهتابی- بهـارخواب

 

 

 

13

اپوزیسیون

گروه مخالف

56

تست

آزمـون

 

 

 

14

اتوبان

بزرگـراه

57

تکنولوژی

فن آوری

 

 

 

15

اتوبیوگرافی

سرگذشت شرح حال خود

58

تکنسـین

فن ورز

 

 

 

16

اتوماتیـک

خودکار- خود به خود

59

تکنیک

فن

 

 

 

17

اتیکـت

بهـا نما

60

تله تکست

پیـام نما

 

 

 

18

ادیت

ویرایش

61

تیـراژ

شـمار- شمارگان

 

 

 

19

ارگانیزاسیون

سـازمان

62

جکـوزی

آبزن

 

 

 

20

اسـانس

عطـر مایه

63

حق التحقیق

پژوهـانه

 

 

 

21

اسـپری

افشـانه

64

حق التدریس

آمـوزانه

 

 

 

22

اسـتامپ

جوهـر گین

65

دکـور

آرایه

 

 

 

23

اسـکورت

همـروان

66

دکوراسیون

000آرایی-آرایش-آرایه گری

 

 

 

24

اف اف

در باز کن

67

دسپینگ

بازار شـکنی

 

 

 

25

اکـیپ

گروه مجهـز

68

دوپیـنگ

زور افـزایی

 

 

 

26

اندیـکاتور

نامـه نـما

69

رتوش

پرداخـت

 

 

 

27

انسـتیتو

موسـسه

70

زونکـن

پروندان

 

 

 

28

انیـمیشن

پویا نمـایی

71

ژتون

بهـا مهـر

 

 

 

29

اولتیمـاتوم

اتمام حجت- زنهاره

72

سـری

رشته- سلسله-مجموعه

 

 

 

30

ایمـیل

پیام نـگار

73

سـریال

زنجیـره

 

 

 

31

ایندکـس

نمـایه

74

سـمبل

نماد- رمز

 

 

 

32

بادی گـارد

جان پاس

75

سندیکا

اتحـادیه

 

 

 

33

بارکـد

رمزیـنه

76

سنسور

حس گر

 

 

 

34

بارم

شمارک

77

سوبسیـد

یارانه

 

 

 

35

باند

نوار

78

سوژه

موضـوع

 

 

 

36

بروشـور

دفتـرک

79

سوییت

سـراچه

 

 

 

37

بلـوار

چارباغ

80

سیفون

آب شویه

 

 

 

38

بن

بها برگ

81

سینک

ظرف شویی

 

 

 

39

بورس

بها بازار

82

شارژ

هزینه سرانه خدمات

 

 

 

40

بوفه

چینی جا

83

شیفت

نوبـت

 

 

 

41

بوکس

مشت زنی

84

فاز

گام

 

 

 

42

بولتن

خبـرنامه

85

فاکتـور

برگ خرید-صورت حساب

 

 

 

43

بیلان

ترازنامه

86

فاکـس

دورنـگار

 

 

 



87

فانتـزی

تفننی

88

فایل

پرونجا

89

فـرم

برگه

90

فریزر

یخ زن

91

فلاسـک

دما بان

92

فلـش

پیکـانه

93

فولکلور

فرهنگ مردم

94

فیش

برگه

95

فیلتر

پالایه-پایوران

96

کابل

بافه

97

کابیـن

اتاقک

98

کاتالوگ

فهرست-کالانما-کارنما

99

کادر

پیرابند

100

کارتابل

کارپوشه

101

کامپیـوتر

رایانه

102

کاور

پوشن

103

کپسـول

استوانک

104

کپـی

رونوشت- روگرفت

105

کپی رایت

حق نشر

106

کریستال

بلوره

107

کلاسـه

رده- طبقه

108

کمپـوت

خوشاب

109

کوپن

کالا برگ

110

گارانـتی

ضمانت-تضمین

111

گارد

پاس گان

112

لژ

جایگاه

113

لوسـتر

نور افشان

114

لوکـس

تجملی

115

لیست

فهرست-سیاهه-صورت

116

مارگارین

کره نباتی

117

ماکت

نمونک

118

مانیفست

بیانیه

119

مایکروویو (اجاق )

تنـد پز

120

مکانیزه

ماشینی

121

موکت

فرشینه

122

میکروفون

صـدابر

123

میکرو

ریز

124

میکـسر

هم زن

125

ویلچـر

چرخک

126

هارمونی

هماهنگی

127

بالکن

ایوانک-ایوانگاه

128

کنسانتره

افشرده

 







تاریخ: 7 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

برای دانلود پاورپوینت تشبیه روی لینک زیر کلیک کنید

پاورپوینت تشبیه

 




تاریخ: 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

تاکنون‏ پژوهش‏هاي ‏بي‏شماري درزمينه‏ي فعاليت‏هاي آموزشي اثر‏بخش در کلاس درس انجام شده است. به‏طوري که نتايج اين پژوهش‏ها رهنمودهاي مفيدي را براي بهبود فعاليت‏هاي معلم در کلاس درس به همراه داشته است. بر اين اساس در اين مقاله، به ده اشتباهي پرداخته شده است که معلمان در کلاس درس بايد از آن‏ها دوري کنند.

معلمان همواره مي‏خواهند در کلاس نقش مثبتي داشته‏ باشند و اگر مراقب نباشند، نمي‏توانند اين مأموريت خطير را به خوبي به انجام برسانند. آيا تاکنون به عوامل زير که مخل تدريس هستند، توجه کرده‏ايد؟

 

1.‏ دوستي بيش از اندازه با دانش‏آموزان

 

اغلب معلمان کم‏تجربه مي‏خواهند بچه‏ها آن‏ها را از همه بيشتر دوست داشته باشند، درحالي که اين کار اشتباه است. اگر شما مرتکب چنين اشتباهي شويد، کنترل‏کلاس از دستتان خارج مي‏شود و اين به آموزش بچه‏ها لطمه خواهد زد. به جاي آن، به دنبال احترام گذاشتن به دانش‏آموزان، تحسين و تقدير آن‏ها باشيد. در اين صورت به يکباره خواهيد ديد، وقتي جدي و منصف هستيد، دانش‏آموزان به شما بيشتر علاقه پيدا خواهند کرد و اين نشان مي‏دهد که در مسير صحيحي قرار گرفته‏ايد.

2. آسان‏گيري در نظم و انضباط

به دلايل گوناگون، معلمان در آغاز سال در مورد انضباط سخت‏گيري کم‏تري دارند و يا اصلا"سخت‏گيري نمي‏کنند. حتما"اين جمله را شنيده‏ايد که «تا شب عيد لبخند خود را به دانش‏آموزان نشان ندهيد.» شايد اين جمله‏اي سخت‏گيرانه باشد، اما واقعيت اين است که «بايد از ابتدا نظم و انضباط داشته باشيد تا هر چه به جلو مي‏رويد، در اجراي قوانين راحت‏تر باشيد.» اما قبل از هر چيز، انعطاف‏پذير بودن خود را نشان دهيد.

 

3. سازمان‏دهي نکردن کارها از ابتدا

تا يک سال کامل تدريس نکرده‏ايد، نمي‏توانيد حدس بزنيد در کلاس چه‏ مقدار برگه‏ي تکليف جمع خواهد شد. پس از يک هفته تدريس، متحير به انبوهي از برگه‏ها نگاه خواهيد کرد که بايد به وسيله‏ي شما تصحيح شوند. از روز اول مي‏توانيد با يک برنامه‏ي سازمان‏دهي شده، از انبوه شدن برگه‏هاي دردسرساز جلوگيري کنيد. فايل کردن و قفسه‏بندي کردن، کمک بسيار مؤثري است. منظم باشيد و بدون فوت وقت، هر برگه‏اي را که به دست شما مي‏رسد، همان‏ لحظه در جاي خود قرار دهيد. به‏يادداشته باشيد، ميز مرتب در تمرکز ذهن مؤثر است.

 

 

4. ارتباط اندک با والدين و استفاده نکردن از نقش آن‏ها

در نگاه اول، مشورت کردن با اوليا نوعي تهديد به‏نظر مي‏آيد. در حالي که اين کار، گنجينه‏ي گران‏بهايي را در اختيارتان قرار مي‏دهد. براي جلوگيري از ابهامات و جبهه‏گيري، همکاري با اوليا را امتحان کنيد. همکاري اوليا با کلاس، باعث آسان‏ترشدن کارتان خواهد شد. آن‏ها با شرکت‏ داوطلبانه در کلاس يا پي‏گيري برنامه‏ي رفتاري درخانه، با شما همکاري خواهند کرد.

 

5. شرکت در بحث‏هاي بيهوده

اين دامي است که معلمان باتجربه هم، مانند معلمان کم‏تجربه در آن گرفتار مي‏شوند. در محيط مدرسه نيز مانند همه‏ي محيط‏هاي کاري، جدال، لجاجت و بدجوابي وجود دارد. با گوش دادن به بدگويي درباره‏ي موضوعي که از آن خبر داريد، خود را در موقعيت خطرناکي قرار مي‏دهيد. با اين کار، در يک طرف دعوا قرار خواهيد گرفت و خود را بين دو دسته‏ي دعوا غوطه‏ور خواهيد کرد. در حالي‏که چيزي عايد شما نخواهد شد. بهتر است رابطه‏ي خود با همکاران را در حالت دوستانه و بي‏طرفانه حفظ و روي کار بادانش‏آموزان تمرکز کنيد. از جروبحث بپرهيزيد و به پيشرفت در آموزش بپردازيد.

 

6. ارتباط نداشتن با همکاران

گفتيم که از شرکت در بحث‏هاي بيهوده بپرهيزيد، اما نه به قيمت تنها ماندن در محيط کلاس خود. با خوردن غذا در جمع همکاران و مشارکت در کارهاي مدرسه و مشورت با کارکنان، در کمک به همکاران و کمک‏گرفتن از آن‏ها در فعاليت‏هاي جمعي شرکت کنيد. هيچ‏وقت نمي‏دانيد چه‏ موقع به کمک همکاران احتياج پيدا خواهيد کرد و اگر مدت‏ها از جمع کناره‏گيري کنيد، بعد از آن، کمک گرفتن از آن‏ها کار بسيار سختي خواهد بود.

 

7. زياد کار کردن و خسته شدن

با جديت کار کنيد، مؤثر و مسئوليت‏پذير باشيد، اما به موقع به خانه برويد و اوقاتي را به استراحت و تجديد قوا اختصاص دهيد. به‏طور کلي، اجازه ندهيد مسائل کلاس به آسايش شما و احساس لذت از زندگي در خارج از کلاس، لطمه بزند. نشاط خود را حفظ کنيد که دانش‏آموزان به معلم با نشاط بيشتر نياز دارند.

 

8. کمک خواستن

شغل معلمي به مهارت‏هاي والاي انساني نياز دارد. اغلب ما مي‏کوشيم هر مشکلي را از سر راه برداريم، اما اين نمي‏تواند به يک قاعده تبديل شود. نترسيد از اين که آسيب‏پذير به نظر بياييد. آگاهانه اشتباهات را بپذيريد و از همکاران خود کمک بخواهيد. با نگاهي به اطراف، صدها سال تجربه را نزد همکاران پيدا خواهيد کرد. اغلب آن‏ها در راهنمايي کردن و اختصاص وقت به شما، سخاوتمند هستند. در اين هنگام خواهيد ديد، آن‏قدر که فکر مي‏کرديد، تنهانيستيد.

 

9. رويا‏پردازي و نااميدي زودرس

معلمان تازه‏کار بايد مراقب باشند که‏در اين دام‏ گير نيفتند. جوانان‏ وارد اين حرفه مي‏شوند، چون آرمان‏گرا، خوش‏بين و آماده‏ي تغيير و تحول سريع هستند. اين خيلي خوب است، چون دانش‏آموزان و همکارانتان به اين انرژي تازه و به فکر خلاق احتياج دارند. اما وارد دنياي خيال نشويد که ممکن است نتيجه‏ي آن نااميدي و سرخوردگي باشد.

 

10. به خود سخت گرفتن

شغل معلمي به اندازه‏ي کافي سخت هست. بنابراين، ذهن خود را مشغول اشتباهات، کوتاهي‏ها و لغزش‏ها نکنيد. هيچ‏کس کامل نيست. حتي معلمان باتجربه و موفق هم گاهي اوقات تصميمات اشتباهي مي‏گيرند. اشتباهات رخ داده را فراموش کنيد، خود را سرزنش نکنيد و قدرت ذهني‏تان را براي زمان آينده که به آن نياز داريد، نگه داريد. به خود سخت نگيريد و با دانش‏آموزاني که مشکل دارند، ياري و هم‏دردي کنيد.

 

منبع

رشد تکنولوژي آموزشي، شماره‏ي 1، مهر 1388

سایت تبیان

 




تاریخ: 3 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

یکی از برنامه های جالب جهت استفاده در کلاس های هوشمند، ساخت کتابهای ورق زن است. می توان کتاب درسی یا قسمتی از درس یا.... ساخت و روی آن موسیقی ، تصویر یا..... گذاشت.

این نرم افزار را ازاینجا دانلود نمایید.

آموزش کار با برنامه

نمونه کار ساخته شده

 

 




تاریخ: 2 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 


در ادبیات فارسی، آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع ادبی به کار بردن فنونی است که رعایت آن ها بر جلوه‌ها و جنبه‌های زیبایی و هنری سخن می‌افزاید. از جمله تناسب‌هایی آوایی یا معنایی.

آرایه‌های لفظی

به آن دسته از آرایه‌های ادبی که از تناسب‌های آوایی و لفظی میان واژه‌ها پدید می‌آید می‌گویند.

واج‌آرایی (نغمه حروف)

به تکرار یک واج صامت یا مصوت در یک بیت یا عبارت گفته می‌شود به گونه‌ای که طنین آن در گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی در آن بخش از سخن شود.

  • مثال
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار   دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

(واج آرایی با تکرار صامت /س/)

  • مثال
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است   باد خنک از جانب خوارزم وزان است

(واج آرایی با تکرار صامتهای /خ/ و /ز/)

این دو حرف به زیبایی بیانگر خزان می‌باشند.

قابل ذکر است که واج تکرار شونده می‌تواند صامت یا مصوت باشد. برای مثال:

  • مثال
خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل   بازدارد پیاده را ز سبیل

که همان طور که مشاهده می‌کنید تکرار مصوت کوتاه «اِ» در این مصراع تکامل بخش موسیقی درونی است.

  • مثال
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد   که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز
  • مثال
قیامت قامت و قامت قیامت   قیامت می‌کند این قد و قامت
  • مثال
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست   خروش از خم چرخ چاچی بخواست
  • مثال

{{پایان شعر

سجع

سجع به معنی اوردن کلمات هم وزن و قافیه در یک عبارت یا نوسته یا انشاء است اوردن سجع می تواند به بهتر شدن مطلب یا انشاء ما بسیار کمک کند

ترصیع

هر گاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، هم وزن و در حرف آخر مشترک باشند. البته منظور از حروف آخر حروف اصلی و انتهایی می باشد

جناس

 

جناس یا همجنس‌سازی نزدیکی هرچه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: جناس تام و جناس ناقص.

جناس تام

در جناس تام، تمام صامت‌ها و مصوت‌های دو کلمه یکسان هستند، اما معنی آنها با یکدیگر متفاوت است. به عبارتی دیگر، واژگانی که دو بار در یک بیت یا عبارت به کار می‌روند و هر بار معنایی متفاوت از آنها برداشت می‌شود، متجانس‌اند.

شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی   غنیمتست چنین شب که دوستان بینی
خرامان بشد سوی آب رَوان   چنان چون شده باز یابد رُوان

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

جناس تام دارای فروعی نیز هست، جناس مرکب (یا جناس مَرْفُوّْ) که دو زیر مجموعه نیز دارد: مرکب مَقرون و مرکب مَفروق. همچنین جناس مُلَفَّق نیز از فرعیات جناس مرکب است.

جناس غیر تام (ناقص)

هر گاه دو واژه در یکی از موارد آوایی زیر با هم اختلافی جزیی داشته باشند و در یک بیت یا عبارت به کار روند. که انواع آن جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر هستند که در مرور زمان به دلیل تقسیم بندی زیاد در حال کنار گذاشته شدن هستند.

جناس محرّف

اختلاف دو واژه در صداهای کوتاه (اِعراب) جناس ناقص محرف یا جناس ناقص به حرکت است:

پس طفل کآرزوی ترازوی زر کُنَد   نارنج از آن کَنَد که ترازو کُنَد ز پوست
جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف

هر گاه دو رکن جناس در یکی از حروف با هم اختلاف داشته باشند به آن جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف می‌گویند.. کمند/سمند.. آزاد/آزار.. زحمت/رحمت..

یک واژه، یک حرف، بیش از دیگری دارد

خاص و خلاص کام کامل

یک واژه از ترکیب دو واژه دیگر به دست می‌آید
دل خلوت خاص دلبر آمد   دلبر ز کرم به دل بر آمد
دو واژه از نظر آوایی یکسان اما از نظر املایی متفاوت اند

هر گاه دو رکن جناس در تلفظ و خواندن با یکدیگر یکسان باشند اما در نوشتار با هم متفاوت باشند به آن جناس لفظی می‌گویند.. صبا/سبا.. خوان/خان.. حیاط/حیات.. خیش/خویش...

اختلاف دو واژه در جابه جایی حروف است

بنات، نبات

آرایه‌های معنوی

به ان دسته از آرایه‌هایی که بر پایه تناسب‌های معنایی واژه‌ها شکل می‌گیرند آرایه معنوی گویند

مراعات نظیر

آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج از آن بیت یا عبارت نیز رابطه‌ای آشنا و خاص میان آنها برقرار باشد

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند   تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

(ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیده‌های طبیعت هستند.)

تضاد

هر گاه دو واژه با معنای متضاد در یک بیت یا عبارت به کار رود آرایه تضاد پدید می‌آید.

در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است.

واژه‌های /نومیدی/ با /امید/ و همچنین واژگان /سیه/ با /سپید/ متضاد و مخالف هستند.

متناقض‌نما Paradox) [هر گاه دو مفهوم متضاد رابه هم نسبت دهیم یا آن دو را در یک چیز جمع کنیم آرایه متناقض‌نما شکل می‌گیرد و معمولاً معنایی عمیق و پر مغز در پس آن نهفته‌است.

«جامه‌اش شولای عریانی است»

(عریانی به شولا نسبت داده شده اما شولا نوعی جامه‌است و ضد عریانی)

هر گاه در یک بیت یا عبارت بین دو مورد (مثل «الف» و «ب»)رابطه‌ای برقرار کنیم و مثلاً بگوییم«الف»، «ب» است یا «الف»، «ب» را آورد و آن را در بخش دیگری از همان بیت یا عبارت بین آن در مورد همان رابطه را برقرار کرده اما جای ان دو را با هم عوض کنیم آرایه عکس شکل می‌گیرد.

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر   دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

مثال : جيب هايم پر از خالي است . {جمع شدن پر و خالي باهم غير ممكن است و هم ديگر را نقض مي كنند}

لف‌ونشر

هر گاه دو یا چند جزء از کلام بدون توضیحی در پی هم بیایند (لف) و آن گاه توضیحات مربوط به هر یک در پی هم آورده شوند (نشر)، آرایه لفّ‌ونشر شکل می‌گیرند.

پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت   افروختن و سوختن و جامه دریدن

(پروانه از من افروختن را، شمع از من سوختن را و گل از من جامه دریدن را آموخت.)

  • مثال

سیب و بهی و انار به ترتیب لف و نشر///دل را و معده را و جگر را مقوی است

  • مثال

به روز نبرد آن یل ارجمند///به شمشیر و خنجر به گرز و کمند

برید و درید و شکست و ببست///یلان را سر و سینه و پا و دست

    • یعنی: (1)با شمشیر سر را برید و (2)با خنجر سینه را درید و (3)با گرز پا را شکست و (4)با کمند دست را ببست.
  • مثال

هنر خوار شد،جادوي ارجمند /// نهان راستي ، اشكارا گزند

هنر(لف 1)،جادوي(لف 2)//راستي(نشر 1)،گزند(نشر 2)

تلمیح (اشاره)

هر گاه با شنیدن بیت یه عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است.

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت   من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم

(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم.)

تضمین

هر گاه شاعر یا نویسنده‌ای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته راتضمین نموده‌است.

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد   که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است   که جان داردو جان شیرین خوش است

این دو بیت بخشی از بوستان سعدی است و سعدی بیتی معروف از فردوسی را در میان شعر خود عیناً نقل کرده‌است.

اغراق

هنگامی که شاعر یا نویسنده، صفتی را در فرد یا پدیده‌ای آنچنان برجسته نشان دهد که در عالم واقع امکان دستیابی به آن صفت در آن حد و اندازه وجود نداشته باشد، آرایه اغراق آفریده می‌شود. البته این ادعای غیر ممکن باید به گونه‌ای بیان شده باشد که باعث افزایش گیرایی سخن گردد وشعار گونه وغیر واقعی جلوه نکند.

بخواهد هم از تو پدر کین من   چو بیند که خشت است بالین من

(اغراق در ممکن نبودن رهایی از انتقام پدر)

شود کوه آهن چو دریای آب   اگر بشنود نام افراسیاب

حسن تعلیل [هر گاه شاعر و نویسنده برای موضوعی، دلیلی غیر واقعی وتخیلی، اما دلپذیر و قانع کننده ارایه دهد به حسن تعلیل دست می‌یابد.

تا چشم بشر نبیندت روی   بنهفته به ابر چهر دلبند

(شاعر علت ابر پوش بودن قله دماوند را برای ندیدن او بیان کرده‌است.)

  • مثال

تو قلب فسرده ي زميني ///از درد ورم نموده يك چند

حسن تعليل:علت برامدگي دماوند اينگونه توجيه شده است كه((دماوند))قلب زمين تصور شده است كه دردگرفته و از شدت درد ، ورم نموده است

  • مثال

خاک بغداد به مرگ خلفا می گرید /// ور نه این شط روان چیست که در بغداد است؟

حسن تعلیل : شاعر علت جاری بودن رود دجله در بغداد را گریستن خاک آن شهر به مرگ خلفا می داند و حال آنکه می دانیم جاری بودن رود در بغداد امری طبیعی است.

مثل

هر گاه شاعر یا نویسنده درسخن خود از «ضرب المثلی» استفاده کند و یا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد که به عنوان ضرب المثل به کار رود، آن بخش از کلام دارای آرایه مثل است.

بی گمان دیوار طبع پست خاک‌آلود ماست   گر بود کوتاهتر دیواری از دیوار ما
آنکس که بدم گفت بدی سیرت اوست   وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از زبانش پیداست   از کوزه همان برون تراود که در اوست

م*مثال

چون نيك نظر كرد پر خويش بر ان ديد /// گفتا زكه ناليم كه از ماست كه بر ماست

مثل(از ماست كه بر ماست)

تمثیل

هر گاه برای تاًیید یا روشن شدن مطلبی (معمولاً پیچیده) آن را به موضوعی ساده تر تشبیه کنیم یا برای اثبات موضوعی نمونه‌ای بیاوریم آرایه تمثیل را به کار گرفته اییم

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش   هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

(حافظ خطاب به زاهدان و واعظان می‌گوید که من اگر خوب یا بد هستم ربطی به شما ندارد و شما همان بهتر که مراقب اعمال خود باشید، همچنان که هر کسی هنگام درو آنچه را که خود کاشته‌است برداشت می‌کند. شاعر برای درستی گفته خود در مصراع نخست، در مصراع دوم موضوعی ساده را که درستی آن بر همه آشکار است به عنوان نمونه‌ای برای ان ذکر می‌کند.)

اسلوب معادله

هرگاه شاعر بیتی بسراید که با عوض کردن جای مصراع اول و مصراع دوم خللی در مفهوم بیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند. صائب تبریزی از جمله شاعرانی است که اسلوب معادله را به عنوان یک عنصر اصلی در اشعار خویش قرار داده‌است.

  • مثال

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست /// جای چشم، ابرو نگیرد، گرچه او بالاتر است

  • مثال

دلبر جانان من برده دل و جان من /// برده دل و جان من دلبر جانان من

  • مثال

عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود /// موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

  • مثال

پرده ی شرم است مانع میان ما و دوست /// شمع را فانوس از پروانه می سازد جدا

  • مثال

محرم این هوش جز بی هوش نیست /// مر زبان را مشتری جز گوش نیست

  • مثال

پیشانی عفو تو را پرچین نسازد جرم ما /// ایینه کی برهم خورد از زشتی تمثال ها

  • مثال

ای دوست دزد حاجب و درمان نمی شود /// گرگ سیه روز سگ چوپان نمی شود

ایهام

هر گاه واژه یا ترکیبی که دارای دو معنی است به گونه‌ای در کلام به کار رود که هر دو معنا از ان قابل برداشت باشد آرایه ایهام شکل می‌گیرد. گاهی منظور اصلی تنها یکی از ان دو معنا است و گاهی هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.

غرق خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد   گفتم افسانه شیرین و به خوابش کردم

شیرین: زیبا و دلنشین، معشوقه فرهاد

ای دمت عیسی دم از دوری مزن من غلام آن که دوراندیش نیست(دوراندیش:عاقبت نگر/آنکه به دوری وجدایی بیندیشد.)

ایهام تناسب

ایهام به تنهایی سخنی است که دارای دو معنا باشد: یکی معنای دور که معنای اصلی است و دیگری معنای نزدیک.[۱]اما ایهام تناسب یکی از زیر مجموعه­های ایهام است و همان­طور که از نام آن پیداست جمع دو صنعت ایهام و تناسب است. در این صنعت، یک واژه دارای دو معنی است منتها یکی از آن معانی، در شعر حضور دارد(معنای حاضر) یعنی شعر با آن معنی گزارش می­شود و یکی از معانی در شعر نیست(معنای غایب) اما این معنی غایب، با کلمه یا کلمات دیگری در بیت تناسب دارد.[۲] تفاوت ایهام با ایهام تناسب در این است که در ایهام گاه هر دو معنی پذیرفتنی است ولی در ایهام تناسب تنها یک معنی به کار می­آید و معنی دوم با واژه یا واژه­های دیگر یک مراعات­ نظیر است. به عبارت دیگر ایهام تناسب آوردن واژه­ای است با حداقل دو معنی که یک معنی آن، مورد نظر و پذیرفته‌است و معنی دیگر نیز با بعضی از اجزای کلام تناسب دارد. واژه­ای که ایهام تناسب می­سازد حداقل یک معنی آن با بعضی دیگر از اجزای سخن مراعات­ نظیر می­سازد.

(سعدی)

چنان سینه گسترده بر عالمی   که زالی نیندیشد از رستمی

در مثال بالا زال و رستم در مصرع دوم ذهن را به سوی این معنی می­برد که منظور از زال در این مصرع، نام پدر رستم است در حالی که این معنی درست نیست. زال در این جا به معنی پیرزن سفید موی است. تکاپوی ذهن در مورد واژه­ی زال که با دو معنی به کار رفته‌است، ایهام تناسب را می­سازد؛ که یکی از آن دو معنی پذیرفتنی، و دیگری با بعضی از اجزاء کلام تناسب دارد؛ و یک مراعات­النظیر می­سازد. یعنی معنی زال پدر رستم، با رستم مراعات­النظیر می­سازد و زال به معنی پیرزن سفید موی که ذهن با تلاش به آن می­رسد ایهام تناسب می­سازد.[۳] در بیت زیر ماه استعاره از معشوق است و با همین معنی است که بیت را معنی می­کنیم. اما اگر معنی دیگر ماه یعنی سی روز را در نظر بگیریم با هفته و سال، مراعات­النظیر می­سازد.[۴]

(حافظ)

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است   حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است


نکاتی که در ایهام تناسب باید به آنها توجه نمود: نکته ­ی اول: اینکه کدام معنی در شعر نقش اصلی دارد بسته به آن است که کلمه در آن معنی با کلمات بیشتری رابطه و تناسب داشته باشد.

نکته­ ی دوم: یکی از انواع مهم ایهام تناسب، ایهام تضاد است، یعنی معنی غایب با معنی کلمه یا کلماتی از کلام رابطه­ی تضاد داشته باشد:

(حافظ)

ز زهد خشک ملولم کجاست باده­ی ناب   که بوی باده مدامم دماغ تر دارد

ایهام تناسب با درگیر ساختن ذهن خواننده بر سر انتخاب یک معنی، لذت ادبی ایجاد می­کند. ایهام تناسب در شعر سعدی و حافظ به زیبایی هر چه تمامتر و بسیار دیده می­شود.[۶] برای نمونه در این شعر سعدی:

(سعدی)

همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش   تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم

کلمه­ ضرب در این بیت هم به معنای ضربه زدن است و هم به معنای آلت موسیقی است که با واژه­های چنگ و نواختن در بیت مراعات­النظیر است. یا در این بیت:

(سعدی)

هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی   چه حاجت است که گوید شکر که شیرینم

کلمه­ شکر که هم به معنای طعم شیرین است و هم به معنای معشوقه­ی خسرو است که با شیرین مراعات­النظیر است.[۷]

نمونه­ ای از اشعار حافظ:

(حافظ)

در کنج دماغم مطلب جای نصیحت   کاین گوشه پر از زمزمه­ی چنگ و رباب است

در این بیت کلمه­ی گوشه، دارای دو معنی است: یکی در معنای کنج و زاویه(در معنای حاضر ) است و دیگر اینکه اصطلاحی است در موسیقی(معنای غایب)؛ چنگ و رباب با معنای غایب تناسب دارند.

اما مثالی از اشعار مولانا:

دل چه خورده ا­ست عجب دوش که من مخمورم   یا نمکدان که دیده­ست که من در شورم

کلمه­ی شور در شعر، یکی در معنای شور و حال(معنای حاضر) است و دیگر در معنای نوعی مزه(معنای غایب) است. این کلمه در معنای غایبش با نمکدان تناسب دارد.[۸]

 

 

 

 

 

 

تشبیه

 

یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند .

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :

۱- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم .

۲- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود .

۳- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون، چون، مثل، مانند، به سان، شبیه، نظیر، همانند، به کردار و ... .

۴- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت )

مثال : علی مانند شیر شجاع است . به ترتیب: مشبه (علی)؛ ادات تشبیه(مانند)؛ مشبه به(شیر)؛ وجه شبه(شجاع)

مجاز

به کار رفتن واژه‌ای به جای واژه دیگر مجاز نام دارد. هیچ گاه چنین امری ممکن نیست مگرآنکه میان آن دو واژه در خارج از کلام رابطه‌ای بر قرار باشد.

آن قدر گرسنه‌ام که می‌توانم تمام ظرف را بخورم. رابطه‌ای میان دو واژه‌ای ظرف و غذا در این عبارت است.

استعاره

هر گاه واژه‌ای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود استعاره پدید می‌آید.(همچنین بیان امری نا شناخته بر حسب امر شناخته شده.)در واقع استعاره نوعی از تشبیه است که یکی از ادات تشبیه در ان ذکر نشده باشد(یا مشبه یا مشبه به ذکر نشده باشد)

بر کشته‌های ما جز باران رحمت خود مبار.(کشته‌ها به کسر«ک») در این عبارت رحمت خدا به باران مانند شده‌است. روشن است که در این عبارت، منظور از کشته‌ها معنایی لفظی آن نیست بلکه مقصود اعمال بندگان است.

مثال جعفر و رضا: هرچه خواهی در سوادش رنج برد تیغ صرصر خواهش حالی سترد----> تیغ صرصر استعاره از باد

کنایه

به جملات زیر توجه کنید تنها همان رتبه های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش با حال استیصال پرسیدم پس چه خاکی بر سرم بریزم؟ در جمله های بالا دو عبارت مشخص شده دارای دو معنی نزدیک و دور هستند اما معنی دور ان ها مورد نظر است . خط بکش در اصطلاح یعنی نادیده بگیر و چه خاکی به سرم بریزم یعنی چه کار باید بکنم در جمله های ذکر شده این معانی دور مورد نظر است و معانی نزدیک و واقعی مقصود نویسنده را نمی رساند و به این کار برد کنایه می گویند[۱]

تشخیص هر گاه صفات انسان را به موجود دیگری که جاندار نباشد ربط بدیم از تشخیص استفاده کردیم مثال: من این کتاب را می خوانم این کتاب من را به خواندنش دعوت می کند

حس آمیزی

هر گاه موضوعی را که مربوط به یکی از حواس است. به چیزی نسبت دهیم که با ان حس قابل احساس نباشد، آرایه حس آمیزی آفریده می‌شود که در زبان روزمره نیز کم کاربرد نیست.

طعم پیروزی را چشید.

در این عبارت «مزه» که مربوط به حس چشایی است به پیروزی نسبت داده شده‌است. اما پیروزی با حس چشایی قابل احساس نیست.

حقیقت تلخ است.

در این عبارت {تلخی} که مربوط به حس چشایی است به حقیقت نسبت داده شده است. اما حقیقت با حس چشایی قابل احساس نیست.

 

 




تاریخ: 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 مثنوی :

شعری است که هربیت آن دو قافیه ی جداگانه داشته باشد.شعری که اولا ، تمام ابیاتش مُصّرَع است ،یعنی ،در مصراع اول و دوم تمامی بیت ها قافیه وجود دارد ، ثانیا ، قافیه ی هر بیتی مستقل است و با بقیه ی بیت ها ی دیگر تفاوت دارد . از این رو ، هر تعداد که بخواهیم ، قافیه برای ابیات پیدا می شود ، زیرا کلمات قافیه عوض می شوند و بدین ترتیب ، هیچ گونه کمبود قافیه پیش نمی آید و می توان هزاران بیت شعر سرود و حتی اشکالی ندارد که قافیه های یک بیت را پس از چند بیت بعد ، دوباره به کار ببریم . به همین دلیل ، داستان ها ، حماسه ها و اغلب مطالب طولانی به صورت مثنوی سروده شده است .حداقل مثنوی 2 بیت است ، اما حداکثر آن هیچ محدودیتی ندارد .

نمودار مثنوی

................................ l               .......................................l

................................n               .........................................n

................................ v              .........................................v

 

 غزل :

در لغت به معنی عشق بازی و گفتن سخن عاشقانه است 0غزل های اولیه ی زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع هم عاشقانه بود ، اما از آن پس ، موضوعات مختلف به محدوده ی غزل وارد شد ، چنان که در دوران معاصر، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است . امروزه غزل و قصیده ، تفاوت مهمی جز در تعداد بیت ندارند . در مورد تعداد ابیات غزل ، نظریات متفاوتی وجود دارد ،ولی بیشتر تعداد ابیات بین پنج تا پانزده بیت را با وضع قافیه ای که گفتیم ،غزل دانسته اند و از 16 بیت به بالا را قصیده می شمارند البته غزل های بیش از 15 بیت هم گاه گاهی دیده می شود ، اما شکل معمول آن بین 5 تا 15 بیت است . در غزل ، رعایت یک موضوع خاص و واحد ، شرط نیست ؛ یعنی ، می توان در یک غزل ، چند نکته ی جداگانه را مطرح کرد .

 

 

نمودار غزل

................................ l                .......................................l

................................                  ......................................... l

................................                  ......................................... l

در مورد غزل نمی توان استاد واحدی را به عنوان بهترین نام برد ، اما می توانیم چند نفر را در هر مسیر به عنوان برگزیده نام برد .

جلال الدین محمد مولوی = غزل کاملا عارفانه    شمس الدین محمد حافظ = غزل عرفانی ، اجتماعی

شیخ مصلح الدین سعدی = غزل عاشقانه            صائب تبریزی = غزل به شیوه ی سبک هندی

فرخی یزدی = غزل اجتماعی سیاسی

 قصیده :

شعری است که از لحاظ شکل و قافیه مانند غزل ؛ یعنی ، قافیه ها در مصراع اول و مصراع های زوج می آید و در آن معمولا یک قصد معین ، یعنی ، یک موضوع واحد محور سخن قرار می گیرد و از این جهت با غزل تفاوت دارد ، چون در غزل ،موضوع واحد ، شرط نیست . تفاوت قطعی غزل با قصیده در ابیات آن هاست ، زیرا غزل بین 5 تا 15 بیت است ، اما قصیده ، حد اقل شانزده بیت است و حد اکثر آن آزاد است . و تا بیش از 220 در قصاید خاقانی دیده می شود .بدیهی است که در باره ی شماره ی ابیات قصیده ، نظریات دیگری نیز وجود دارد ، اما امروزه بهترین راه شناخت قصیده نسبت به غزل ، شماره ی ابیات آن است که اگر از 16 بگذرد ، قصیده است.

نمودار قصیده

................................ l                .......................................l

................................                  ......................................... l

................................                  ......................................... l

سرایندگان قصیده :

قرن 4  رودکی    قرن 5 ناصر خسرو    قرن 6 انوری ابیوردی ، خاقانی شروانی ، سید حسن غزنوی و سنایی غزنوی قرن 7 سعدی دوره ی معاصر= ملک الشعرا ، محمد تقی بهار

 

قطعه :

شعری است که هیچ یک از ابیاتش مصَرّع نیست ؛ یعنی، قافیه هایش فقط در مصراع های زوج قرار دارد .نام قطعه را به این سبب به این نوع شعر داده اند که گویی قطعه ای از غزل یا قصیده را از میان آن بریده باشند ، چون قافیه غزل و قصیده فقط در آخر بیت هاست مگر نخستین که هر دو بیت هایش دارای قافیه است .

حداقل ابیات آن 2 بیت است اما حداکثر آن مشخص نشده است ؛ معمولا حد اکثر قافیه زیاد نیست.در قطعه ، غالبا موضوعات اخلاقی و اجتماعی مطرح میشود ، ام موضوع معینی ندارد .

نمودار قطعه

................................                   .......................................l

................................                  ......................................... l

................................                  ......................................... l

سرایندگان قطعه :

ابن یمن فریومدی در قر ن8 بهترین سراینده ی قطعه شناخته شده است و سپس به ترتیب انوری ابیوردی قرن 6 و پروین اعتصامی (معاصر) جای دارند .

 چهار پاره :

از جهت شکل ظاهری ، یک چهار پاره ، ترکیبی است از چندین قسمت که هر کدام دو بیت باشند با وزن یکسان و در هر بخش از جهت شکل قافیه ، کاملا شبیه یک قطعه باشد ، یعنی ، قافیه هایش فقط در آخر بیتها قرار می گیرد و قافیه ی هر دو بیت مستقل و با بقیه ی دو بیت ها تفاوت دارد . تنها تفاوت یک چهار پاره با مجموعه ای از چندین قطعه دارای دو بیت ، در این است که دو بیت های چهار پاره از جهت موضوع ، به هم مربوط و در دنباله یکدیگر هستند ، اما هر قطعه باید موضوعی مستقل داشته باشد 0 چهار پاره در دوران معاصر ابداع شده است و محدودیتی در تعداد دو بیت ندارد .

 رباعی و دو بیتی :

این دو نوع شعر از جهت شکل ظاهر ، شباهت های بسیاری با هم دارند . قافیه های هر دو در مصراع های 1،2و 4 قرار دارد و در مصراع سوم ، بسته به اختیار شاعر است ؛ یعنی، حق دارد که قافیه را در هر چهار مصرع هم رعایت کند . در هر رباعی یا دو بیتی ، یک موضوع کاملا مستقل مطرح می شود .

 

ترکیب بند و ترجیع بند

مجموعه چند غزل یا قصیده بر یک وزن که هر کدام قافیه مخصوص به خود دارد و بیتهای متفاوتی در بین هر غزل عامل اتصال غزل‌ها با یکدیگر است. تفاوت اساسی ترکیب بند و ترجیع بند در این است که در ترجیع بند، بیت ترجیع همه قسمتها یکسان است. ولی در ترکیب بند، بیت ترکیب متفاوت و قافیه‌ای هربار به گونه‌ای دیگر دارد. معروفترین ترکیب بندهای فارسی از محتشم کاشانی )واقعه کربلا) و جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی (در نعت پیامبر) و وحشی بافقی  )شرح پریشانی(است.

موضوع ترکیب بند مواردی از قبیل مدح، وصف، رثا، عشق، و عرفان را در بر می‌گیرد.

نمونه ی ترکیب بند از وحشی بافقی 
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید ----- داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید ----- گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی----- سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ----- ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانه رویی بودیم ----- بسته سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود ----- یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت -----سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت ----- یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم ----- باعث گرمی بازار شدش من بودم

شعر نو

علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج سبک جدیدی از شعر را ارائه کردند که برخلاف شعر کلاسیک ردیف و قافیه بندی خاصی نداشت. این شعر را شعر نو و نیما را پدر شعر نو خواندند.

آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی، مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطه‌های اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازه تر از کار شاعران بعدی مانند شاملو به شمار می‌داند.

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی